گلهای تازه ۲۲
گوینده: آذر پژوهش |
|
|
|
|
یار باز آمد و غم رفت و دل آرام گرفت |
بخت خندید و لبم از لب او کام گرفت |
|
|
|
|
رعدی آذرخشی (غزل) |
گوینده: آذر پژوهش |
|
|
|
|
غم بیداد خزان دور شد از گلشن جان |
دست تا دامن آن سرو گلندام گرفت |
|
|
خواستم راز درون فاش کنم یار نخواست |
نگهی کرد و سخن شیوۀ ابهام گرفت |
|
|
یار باز آمد و غم رفت و دل آرام گرفت |
بخت خندید و لبم از لب او کام گرفت |
|
|
|
|
رعدی آذرخشی (غزل) |
آواز: قوامی |
|
|
|
|
یار بازآمد و غم رفت و دل آرام گرفت |
بخت خندید و لبم از لب او کام گرفت |
|
|
غم بیداد خزان دور شد از گلشن جان |
دست چو دامنِ آن سروِ گُلندام گرفت |
|
|
تا نهانخانۀ شب خلوت عشاق شود |
مه ره خیمهگه ابر سیهفام گرفت |
|
|
خواستم رازِ درون فاش کنم یار نخواست |
نگهی کرد و سخن شیوۀ ابهام گرفت |
|
|
گفت دور از لب و کامم لب وکام تو چه کرد |
گفتمش بوسۀ تلخی ز لبِ جام گرفت |
|
|
|
|
رعدی آذرخشی (غزل) |
گوینده: آذر پژوهش |
|
|
|
|
خواستم رازِ درون فاش کنم یار نخواست |
نگهی کرد و سخن شیوۀ ابهام گرفت |
|
|
گفت دور از لب و کامم لب و کام تو چه کرد |
گفتمش بوسۀ تلخی ز لبِ جام گرفت |
|
|
گفت در کورۀ هجران تن و جانت که گداخت |
گفتم آن شعلۀ عشقی که مرا خام گرفت |
|
|
|
|
رعدی آذرخشی (غزل) |
تصنیف: قوامی |
|
|
|
دور از تو هر شب تا سحر گریان چو شمع محفلم |
تا خود چه باشد حاصلی از گریۀ بیحاصلم |
|
|
چون سایه دور از روی تو افتادهام در کوی تو |
چشم امیدم سوی تو وای از امید باطلم |
|
|
.از بس که با جان و دلم ای جان و دل آمیختی |
چون نکهت از آغوش گل بوی تو خیزد از گِلم |
|
|
|
|
|
رهی معیّری (غزل) |