یک شاخه گل ۴۴۲
این برنامه با همكاری احمد عبادی ، محمودی خوانساری ، رضا ورزنده ، حسن ناهید و جهانگیرملك تنظیم شده است ؛آهنگ: بیات ترك ؛ اشعار متن برنامه از طبیب اصفهانی ، ابدال اصفهانی، كاتبی ترشیزی ، یحیا لاهیجی ؛ غزل آواز از عماد خراسانی ؛ گوینده:روشنک. | |||||
روشنک (دکلمه) | |||||
آتش نالۀ ما بسكه جهان را افروخت محفل امشب زفروغ رخ ساقی گرمست خضراگر غوطه به سر چشمۀ حیوان دیدم |
هر كه را می نگری زآتش ما می سوزد گل جدا باده جدا شمع جدا می سوزد بسكه دلسوخته ام آب بقا می سوزد |
||||
(غزل) | |||||
روشنک (دکلمه) | |||||
آتش نالۀ ما بسكه جهان را افروخت محفل امشب زفروغ رخ ساقی گرمست خضراگر غوطه به سر چشمۀ حیوان دیدم |
هر كه را می نگری زآتش ما می سوزد گل جدا باده جدا شمع جدا می سوزد بسكه دلسوخته ام آب بقا می سوزد |
||||
(غزل) | |||||
روشنک (دکلمه) | |||||
درد دل من نهفتنی نیست بگذشت بهار و وا نشد دل حالی كه بود مرا زعشقت |
این درد دگر كه گفتنی نیست این غنچه مگر شكفتنی نیست دانستنی است گفتنی نیست |
||||
(غزل) | |||||
روشنک (دکلمه) | |||||
نظر افكنی به هر كس ، به منت نظر نباشد به كجا بریم جانی كه زهجر تو نسوزد پی عاشقی نهادم قدمی و دانم آخر |
شده ام اسیر دردی كه از آن بتر نباشد بكشد هزار كس را و ترا خبر نباشد فكند رهم به جایی كه از آن گذر نباشد |
||||
ابدال اصفهانی (غزل)* | |||||
روشنک (دکلمه) | |||||
ای خوش آن روز كه از دست و تن و جان برهم درد سر تا به كی و محنت سامان تا چند ؟ برو ای رشتۀ جان سوزن عیسا به كف آر رسته ام از بد و وز نیك، مرا قیدی نیست |
هر تعلق كه بجز عشق بود زان برهم تَرك سر گویم و از محنت سامان برهم تا بدوزم دل و از چاك گریبان برهم جز نكویان و نخواهم كه از ایشان برهم |
||||
(غزل) | |||||
محمودی خوانساری (آواز) | |||||
نو بهار آمد و شد موسم شیدایی ما ای كه با اهل هوس انجمنی ساخته ای خیز ای دل چمن امروز تماشا دارد اندر این شهر بتی نیست به زیبایی تو نو بهار آمد و شد موسم شیدایی ما |
ما و جام میِ ما و سر سودایی ما رحمتی كن به وفا داری و تنهایی ما كه به گلگشت شد آن سرو تماشایی ما غم ندارم كه كسی نیست به رسوایی ما ما و جام میِ ما و سر سودایی ما |
||||
عماد خراسانی (غزل) | |||||