یک شاخه گل ۴۳۴
(گوینده): | یك شاخه گل، برنامه شماره ۴۳۴ | ||||
دکلمه: آذر پژوهش | |||||
خیز تا رخت از این كوی به یك سوی كنیم دل یكی، قبله یكی، راه یكی، شاه یكی است |
كار با مردم گیتی همه یك روی كنیم تا به كی روی از این سوی بدان سوی كنیم |
||||
حبیب خراسانی (غزل) | |||||
دکلمه: آذر پژوهش | |||||
رفتی و رخ خوب ترا سیر ندیدیم این لقمه به كام دگران بود چرا ما |
از گلشن حسن تو گلی تازه نچیدیم از حسرت او این همه انگشت گزیدیم* |
||||
حبیب خراسانی (غزل) | |||||
دکلمه: آذر پژوهش | |||||
شاد باد آن كه زناشادی من یاد نكرد ناله من اثری در دل آن ماه نیافت |
شد زناشادی من شادو مرا شاد نكرد پرو بالم نگشود و كسی آزاد نكرد |
||||
شاعر ناشناس (غزل) | |||||
ترانه: عبدالوهاب شهیدی | |||||
ای همه راحت روان سرو روان كیستی؟ از لب همچو شكرت پر گهرست عالمی بی تو چو جان و دل تویی سیر شدم زجان و دل |
ملك تو شد جهان جان، جان و جهان كیستی؟ ای گهر شریف جان گوهر جان كیستی؟ ای دل و جان من بگو تا دل و جان كیستی؟ |
||||
ای همه راحت روان ، سرو روان كیستی؟ | |||||
ای زده راه بر دلم نرگس نیم مست تو | رهزن دل شدی مرا ، روح و روان كیستی؟ | ||||
ای همه راحت روان سرو روان كیستی ؟ | |||||
عطار(غزل) | |||||
دکلمه: آذر پژوهش | |||||
نگار من چو تو زیبا نگار بسیار است تو گر به من نشوی دوست ، دوست هست بسی زگاه گاه كه یادم كنی تو خشنودم |
نگار سرو قد گلعزار بسیار است تو گر به من نشوی یار ، یار بسیار است كه این هم از تو فراموشكار بسیار است |
||||
شاعر ناشناس (غزل) | |||||
آواز: عبدالوهاب شهیدی | |||||
كجایی ای دل و جانم؟ مگر كه در دل و جانی به هیچ جای نشانی نداد هیچ كس از تو عجب بمانده ام از ذات و از صفات تو دایم من از خودی خود افتاده ام به چاه طبیعت چو گوهری تو كه در عرصه وجود نگنجی |
كه كس نمی دهد از تو به هیچ جای نشانی نشانی از تو كسی چون دهد؟ كه بر تر از آنی كز آفتاب هویدا تری اگر چه نهانی مرا زچاه به ماه ار بر آوری تو توانی همه جهان زتو پر گشت و تو برون زجهانی |
||||
عطار(غزل) | |||||
*از حسرت او این همه انگشت مزیدیم |