یک شاخه گل ۴۲۴
یك شاخه گل، برنامه شماره ۴۲۴ | |||||
دکلمه: آذر پژوهش | |||||
چو رویت هرگزم نقشی به خاطر در نمی آید خیال عارضت آب است از آن در دیده می گردد |
مرا خود جز تو در خاطر كس دیگر نمی آید بهار قامتت سرو است از آن در بر نمی آید |
||||
سلمان ساوجی(غزل) | |||||
دکلمه: آذر پژوهش | |||||
زبانم را نمی فهمی نگاهم را نمی بینی سخن ها خفته در چشمم نگاهم صد زبان دارد |
زاشكم بی خبر ماندی و آهم را نمی بینی سیه چشما ! مگر طرز نگاهم را نمی بینی ؟ |
||||
شاعر ناشناس (غزل) | |||||
آواز: گلپایگانی | |||||
مستی و شور جنون از من دیوانه بپرس مستی و شور جنون از من دیوانه بپرس تو چه دانی زسرانجام من خانه خراب ؟ عقل از زمزمه بی خبری بی خبرست شمع را نیست به جز شعله آتش به زبان مستی و شور جنون از من دیوانه بپرس |
گرمی باده از آن نرگس مستانه بپرس گرمی باده از آن نرگس مستانه بپرس سر گذشت دل ویرانه ز ویرانه بپرس وصف این لذت جانبخش زدیوانه بپرس سخن عشق زخاكستر پروانه بپرس گرمی باده از آن نرگس مستانه بپرس |
||||
بهادر یگانه (غزل) | |||||
دکلمه: آذر پژوهش | |||||
اگر به قیمت جان است بوسی از دهنش | در آن معامله اول بهاست جان منش | ||||
سامانی بختیاری (غزل) | |||||
شكسته را شِكَنَد قیمت و بیفزاید | بهای زلف تو چون بیشتر شود شكنش | ||||
سامانی بختیاری (غزل) | |||||