یک شاخه گل ۴۱۹
فیروزه امیر معز (دكلمه) |
|||||
بر سر كوی یقین كعبه و بتخانه یكیست هر زمان جلوۀ حسن ارنه ز روی دگر ست میو پیمانه همه عكس رخ ساقی دان بر ره كعبه خطاب آمدم از میخانه من دیوانه نه تنها سر زلفت دارم گرچه از سوختگان تو یكی سلمان است |
دام زلف سیه و سبحۀ صددانه یكیست باش یكدل به همه روی كه جانانه یكیست تا بدانی كه می و ساقی و پیمانه یكیست كه كجا میروی ای خواجه همه خانه یكیست كه در این سلسله دیوانه و فرزانه یكیست لیكن ای شمع نه آخر همه پروانه یكیست |
||||
سلمان ساوجی (غزل) | |||||
فیروزه امیر معز (دكلمه) | |||||
دلم ز خلوت خاطر چه رازها دارد مباد حالت بیدردیم كه در تب عشق شكوفه بوسه به شبنم دهد ولی با من مباش غره چو بالا گرفت آتش حسن جمال دلبر و آوای نرم و شعر ادیب |
میان آتش غم سوز و سازها دارد دلم علاقه به سوز و گدازها دارد شكوفه منظر من وه چه نازها دارد كه روزگار نشیب و فرازها دارد دلم تسلیاز این دلنوازها دارد |
||||
ادیب نیشابوری (غزل) | |||||
شهیدی (آواز) | |||||
یكبار نیفتاد به رویش نظر ما نگذاشت كه بر روی تو افتد نظر من احوالِ دلِ سوخته دلسوخته داند شادم كه ز بامش نتوانیم پریدن زین بانگ جرس راه به جایی نتوان برد |
كز خون دل آغشته نشد چشمِ ترِ ما دیدی كه چها كرد به ما چشم تر ما؟ از شمع بپرسید ز سوز جگر ما بشكست گر از سنگ جفا بال و پر ما كو خضر رهی تا كه شود راهبر ما؟ |
||||
مجمر (غزل) | |||||
فیروزه امیر معز (دكلمه) | |||||
یارم به وفا وعده بسی داد و جفا كرد مهر تو بر آیینهی دل پرتویی انداخت |
هر وعده كه یارم به جفا داد، وفا كرد مانندۀ ماه نوَم انگشتنما كرد |
||||
ایرج (آواز) | |||||
تا ماه رسیده آهم امشب بی ماهِ رخش نخفته چشمم در بزم تو بود هر شبم جای بی جرم تو رانده دوشم از بزم مرغ سحری رفیق نالید |
آه ار نرسم به ماهم امشب ای ماه تویی گواهم امشب آنجا ز چه نیست راهم امشب؟ من آمده عذرخواهم امشب از نالۀ صبحگاهم امشب |
||||
رفیق اصفهانی (غزل) | |||||
فیروزه امیرمعز (دكلمه) | |||||
هر جور كه دیدم ز جهان به ز وفا بود شد باد صبا بر دل من سرد از آن رو سلمان اگر از عشق بنالد مكنش عیب |
این بود جفایش كه مرا از تو جدا كرد كو رفت و حدیث سر زلفت همه جا كرد با او غم عشق تو چه گویم كه چها كرد؟ |
||||
سلمان ساوجی (غزل) | |||||
فیروزه امیرمعز (دكلمه) | |||||
در چمن بودم سر كویی به یاد آمد مرا رغبت جانبازی پروانه دیدم گرد شمع |
روی گل دیدم گل ِ رویی به یاد آمد مرا شامِ وصلِ آتشین رویی به یاد آمد مرا |
||||
شاپور تهرانی (غزل) | |||||