یک شاخه گل ۴۱۴
دکلمه: ذر پژوهش | |||||
ای خدا این وصل را هجران مكن باغ جان را تازه و سر سبز دار بر درختی كآشیان مرغ تُست |
سر خوشان عشق را نالان مكن قصد این بُستان و این مستان مكن شاخ مشكن نور را پران مكن |
||||
مولانا (غزل) | |||||
تزانه: پوران | |||||
ساقیا در را گشا من با سبو همرازم امشب بی می امشب كی توانم داد دل از غم ستانم |
فكر می كن عاشقم من با جنون دمسازم امشب ساقیا بهر خدا یك امشبی را با سبو تنها گذارم |
||||
تا دمار از غم بر آرم،تا دمار از غم بر آرم | |||||
می خواهم امشب دست و پا در می زنم | با یاد او پیمانه پی در پی زنم | ||||
همدرد و غمخواری ندارم، غیر از سبو یاری ندارم مدرد و غمخواری ندارم، غیر از سبو یاری ندارم |
|||||
ساقیا در را گشا من با سبو همرازم امشب بی می امشب كی توانم داد دل از غم ستانم |
فكر می كن عاشقم من با جنون دمسازم امشب ساقیا بهر خدا یك امشبی را با سبو تنها گذارم |
||||
تا دمار از غم بر آرم، تا دمار از غم بر آرم | |||||
جهانبخش پازوكی (ترانه) | |||||
دکلمه: آذر پژوهش | |||||
جمع شمع خویش را بر هم مزن كعبه اقبال ما این درگه است نیست در عالم زهجران تلختر چون خزان در شاخ و برگ دل مزن |
قصد این پروانه حیران مكن كعبه امید را ویران مكن هر چه خواهی كن، ولیكن آن مكن خلق را مسكین و سر گردان مكن |
||||
مولانا(غزل) | |||||
دکلمه: آذر پژوهش | |||||
اشكم به گفتگوی تو خاموش می كند | نامت نمی برم كه دلم گوش می كند | ||||
شاعر ناشناس (غزل) | |||||
دکلمه: آذر پژوهش | |||||
پیرم و عشق تو در سینه جوانست هنوز ناله ام در دل گیسوی تو پیچیده ولی |
دل همان شور همان عشق همانست هنوز گوش احسان تو دردا كه گرانست هنوز |
||||
پژمان بختیاری (غزل) | |||||
آواز: گلپایگانی | |||||
گفتی شتاب رفتن من از برای تست با قهر می گریزی و گویی كه غافلی |
آهسته تر برو كه دلم زیر پای تست آرام سایه ای همه جا در قفای تست |
||||
ای دل نگفتمت مرو از راه عاشقی ای دل نگفتمت مرو از راه عاشقی |
رفتی بسوز كاین همه آتش سزای تست رفتی بسوز كاین همه آتش سزای تست |
||||
رفتی بسوز كاین همه آتش سزای تست | |||||
همام تبریزی (غزل) | |||||
دکلمه: آذر پژوهش | |||||
پس از سالی به خوابت دیده ام دوش هنوزم هست دیدار تو در چشم |
مبادا هر گز آن خوابم فراموش هنوزم هست گفتار تو در گوش |
||||
همام تبریزی (غزل) | |||||
ترانه: پوران | |||||
ساقیا در را گشا من با سبو همرازم امشب فكر می كن عاشقم من با جنون دمسازم امشب |
|||||
بی می امشب كی توانم داد دل از غم ستانم؟ ساقیا بهر خدا یك امشبی را با سبو تنها گذارم |
|||||
تا دمار از غم بر آرم،تا دمار از غم برآرم | |||||
می خواهم امشب دست و پا در می زنم با یاد او پیمانه پی در پی زنم |
|||||
همدرد و غمخواری ندارم غیر از سبو یاری ندارم |
|||||
ساقیا در را گشا من با سبو همرازم امشب فكر می كن عاشقم من با جنون دمسازم امشب |
|||||
بی می امشب كی توانم داد دل از غم ستانم؟ ساقیا بهر خدا یك امشبی را با سبو تنها گذارم |
|||||
تا دمار از غم بر آرم،تا دمار از غم برآرم | |||||
جهانبخش پازوكی (ترانه) | |||||