یک شاخه گل ۴۰۱
یك شاخه گل، برنامۀ شمارۀ ۴۰۱ | |||||
دکلمه: روشنك | |||||
ایامِ شباب خواه و ناخواه گذشت ای رهسپرِ راهِ جوانی دریاب |
چون چشم به هم زدیم پنجاه گذشت پیش از تو دمی فرخ از این راه گذشت |
||||
فرخ خراسانی(رباعی) | |||||
نازل نمود آیه ی رحمت خدای من او خواستارِ من شد و من خواستارِ او |
بر سر فكند سایۀ رافت همای من من از برای اویم و او از برای من |
||||
فرخ خراسانی(قطعه) | |||||
ابیاتی كه به سمع رسید از فرخ خراسانی ،استاد دانشمند معاصر است ، وی در شیوه های مختلف شعر فارسی استاد و ازگویندگان مشهور و معروف می باشد . پس از طی مدارج تحصیلی و فراغت از فرا گرفتنِ علومِ متداوله وارد خدمت در آستانِ قدسِ رضوی گردید و چند دوره نیز به نمایندگیمجلسِ شورای ملی از طرف اهالی خراسان انتخاب شد.فرخ از رجالِ آزاده و بلند همتِ خراسان است و فضائل و مكارمِ اخلاقی او زبانزد آشنایان و دوستارانِ اوست . وی در رشته های ادبی دارای تالیفات گرانبهایی است كه از آن جمله دو جلد كتاب سفینۀ فرخ می باشد . |
|||||
در سال ۱۳۴۴ كه فرخ هفتادمین مرحلۀ عمر را پشتِ سر می گذاشت ، جماعتی از استادان ، سخنوران و صاحبقلمان و، بهتر بگوییم، دوستانِ صمیمِ او پایان سال هفتادم وی را با اشعار و مقالات خویش تبریك گفتند كه در كتابی گردآوری شده . | |||||
دکلمه: روشنك | |||||
ابیات زیر نیز نمونه ای از آثار شیوای اوست. | |||||
خدا كند كه دگر یارِ ما جفا نكند وفا به وعده نكرد از هزار یک آری |
وگر كند به رقیبان كند به ما نكند هزار وعدۀ خوبان یكی وفا نكند |
||||
فرخ خراسانی(غزل) | |||||
دکلمه: روشنك | |||||
آمدی وز روی زیبا بزمِ ما آراستی آنچه دلها خواستی در بزم بود ، اما نبود |
بزم ها از جلوه ی زیبا رخان زیباستی بی تو آن چیزی كه فرخ از خدا می خواستی |
||||
فرخ خراسانی(رباعی) | |||||
ترانه: رویا | |||||
من كه در عمرِ كوته به هر سو دویدم ندیدم به غیر از سرابی | |||||
می بنوش و بنوشان كه بود و نبودت ندارد به عالم حسابی | |||||
یارب زبندِ غم رهایم كن كه صبر اندازه دارد | |||||
در این قفس گویی جهان با من خیالی تازه دارد | |||||
چه نا سازِگار ای روزِ گاری | چرا این چنین بی اعتباری؟ | ||||
گفتم: صفا، گفتی: ندارم | گفتم: وفا، گفتی: ندارم | ||||
تا كی مرا باید مدارا | با راه و رسمت روزِگارا؟ | ||||
گُل كرده امشب مستیَم راهِ درِ میخانه كو | ای عاقلان ای عاقلان زنجیرِ این دیوانه كو؟ | ||||
آنقَدَر مستم كه با غم بی حسابم | شاید امشب لحظه ای راحت بخوابم | ||||
تا مگر بینم به رویا | لذّتِ آسودگی را | ||||
گُل كرده امشب مستیَم راهِ درِ میخانه كو | ای عاقلان ای عاقلان زنجیرِ این دیوانه كو؟ | ||||
آنقَدَر مستم كه با غم بی حسابم | شاید امشب لحظه ای راحت بخوابم | ||||
تا مگر بینم به رویا | لذّتِ آسودگی را | ||||
معینی كرمانشاهی (ترانه) | |||||