یک شاخه گل ۳۸۲
یک شاخه گل برنامهٔ شمارهٔ ۳۸۲ |
|||||
دکلمه:فیروزه امیر معز |
|||||
کشید کار زتنهائیم به شیدایی ندانم زبسکه داد قلم شرح سرنوشت فراق مرا تو عمر عزیزی و رفته ای زبرم |
این همه غم چون کشم به تنهایی زسرنوشت قلم نامه گشت سودایی چه خوش بود اگر ای عمر رفته باز آیی |
||||
غزل: عراقی |
|||||
عمریست تا به پای خُم از پا نشسته ایم تا موج حادثات چه یاری کند که ما |
در کوی می فروش چو مینا نشسته ایم با زورق شکسته به دریا نشسته ایم |
||||
غزل: علی اشتری | |||||
آواز: قوامی | |||||
عمریست تا به پای خُم از پا نشسته ایم ما را زکوی باده فروشان گزیر نیست تا موج حادثات چه بازی کند که ما ما آن شقایقیم که با داغ سینه سوز حِسّ زمان فشرد چو پروانه ام بِمُشت |
در کوی می فروش چو مینا نشسته ایم تا باده در خُم است همین جا نشسته ایم با زورق شکسته به دریا نشسته ایم جامی گرفته ایم و به صحرا نشسته ایم جُرم دمی که بر سر گل ها نشسته ایم |
||||
غزل: علی اشتری |
|||||
دکلمه:فیروزه امیر معز |
|||||
ما آن شقایقیم که با داغ سینه سوز طفل زمان فشرد چو پروانه ام بِمُشت |
جامی گرفته ایم به صحرا نشسته ایم جُرم دمی که بر سر گل ها نشسته ایم |
||||
غزل: علی اشتری |
|||||
این بود شاخه گل شمارهٔ ۳۸۲ |
|||||