یک شاخه گل ۳۵۹
دکلمه: فیروزه امیر معز | |||||
گو خلق بدانند که دلدار من این است محبوب من و جان من و همنفس من ننواخت به تیر دگری کشتهٔ خود را بوی سر زلفش به من آرد همه شب باد گو خلق بدانند که دلدار من این است |
معشوق جفا جوی ستمکار من این است خویش من و پیوند من و یارمن این است با غمزهٔ صید افکنش آزار من این است از همنفسان یار وفا دار من این است معشوق جفا جوی ستمکار من این است |
||||
کمال خجند (غزل) | |||||
آواز: ایرج | |||||
گو خلق بدانند که دلدار من این است محبوب من و جان من و همنفس من بوی سر زلفش به من آرد همه شب باد گو خلق بدانند که دلدار من این است |
معشوق جفا جوی ستمکار من این است خویش من و پیوند من و یارمن این است از همنفسان یار وفا دار من این است معشوق جفا جوی ستمکار من این است |
||||
کمال خجند (غزل) | |||||