یک شاخه گل ۳۵۰
فیروزه امیر معز (دکلمه) |
|||||
صد چشمم و رخسار تو دیدن نگذارند از گلشن وصل تو چه حاصل که شکفته است |
صد گوشم و حرف تو شنیدن نگذارند صد غنچه بر این شاخه و چیدن نگذارند |
||||
عاشق اصفهانی (دو بیتی) | |||||
دلم افسرده آه سرد من بین چمن ها از تو سبز ای ابر رحمت |
ز بیدردی به دردم درد من بین به حرمان گیاه زرد من بین |
||||
مشتاق اصفهانی (دو بیتی) | |||||
خون می چکدم به جای آب از دیده بر خیز و بیا که تا تو رفتی رفته است |
کار من و دل گشته خراب از دیده رنگ از رخ و صبر از دل و خواب از دیده |
||||
معین الدین یزدی (رباعی) | |||||
گلپایگانی (آواز) |
|||||
تا به دامان تو ما دست تولا زده ایم در خور مستی ما رطل و خم و ساغر نیست نشوی غافل از اندیشهٔ شیدائی ما جای دیوانه چو در شهر ندادند هما |
به تولای تو بر هر دو جهان پا زده ایم ما از آن باده کشانیم که دریا زده ایم گر چه زنجیر به پای دل شیدا زده ایم من و دل چند گهی خیمه به صحرا زده ایم |
||||
همای شیرازی (غزل) | |||||
فیروزه امیر معز (دکلمه) | |||||
بی جام باده سِیر گلستان تمام نیست | دستی که بی پیاله بود شاخ بی گل است | ||||
مستقیم شیرازی (غزل) | |||||
دشمنان سیر شدند از هوس کینهٔ ما همچو آن مرغ که گل بر قفسش افشانند از سبو در قدح از خون به سبو می گردد |
تو هوس پیشه همان دشمن دیرینهٔ ما شادمان است دل از داغ تو بر سینهٔ ما تا به هنگام صبوحی می دوشینهٔ ما |
||||
عاشق اصفهانی (غزل) | |||||