یک شاخه گل ۳۴۹
دکلمه: فیروزه امیر معز | |||||
من وصل رقیبان تو را تاب ندارم حال دل خود عرضه کنم پیش طبیبان |
چون سایه رقیبی شب مهتاب ندارم تب دارم و دل می تپد و خواب ندارم |
||||
آصفی هروی (دو بیتی) | |||||
نریخت دُرد مِی و محتسب ز دیر گذشت نهال قد تو را جلوه گر نمی خواهم |
رسیده بود بلایی ولی به خیر گذشت در آن دیار که روزی نسیم غیر گذشت |
||||
آصفی هروی (دو بیتی) | |||||
در قرن نهم هجری که نوادگان تیمور بر قسمتی از خراسان و هرات فرمانروائی داشتند شاعران و سخنسرایان را در پیشگاه آنان قدرو منزلتی فراوان بود یکی از آن جمله آصفی هروی است که ابیات آغاز برنامه از آثار شور انگیز او بود وی در آن عهد شهرتی بسیار داشت و با سلطان حسین میرزا و وزیر سخنور و دانشمند او امیرعلی شیرنوائی مصاحب و معاشر بود مولانا جامی شاعر مشهور قرن نهم نیز نسبت به آصفی توجه فراوان داشت و در پرورش استعداد و تشویق وی از هیچگونه مساعدتی دریغ نمی کرد زادگاه آصفی شهر هرات بود و به همین سبب به آصفی هروی شهرت یافته است سر انجام به سال ۹۲۳ چشم از جهان فرو بست و در همان دیار به خاک سپرده شد اینک چند بیت دیگر از آثار وی را به سمع صاحبدلان می رسانیم. | |||||
باغ سر سبز و شکفته است هزاران گل سرخ آب و تاب رخ گلگون تو از گریهٔ ماست |
ما ندیدیم به جز بر سر یاران گل سرخ که بُوَد تازه و تر موسم باران گل سرخ |
||||
آصفی هروی (دو بیتی) | |||||
آواز: ایرج | |||||
افروخت مرا داغ بر افروختهٔ من دیوانهٔ خود کرد مرا چشم غزالی دارم هوس شاهد و می آصفی امشب |
من سوختهٔ او شدم او سوختهٔ من مجنونم و آهو شده آموختهٔ من کو ساقی رخساره بر افروختهٔ من |
||||
آصفی هروی (غزل) | |||||