یک شاخه گل ۳۲۹
آذر پژوهش (دکلمه) | |||||
گذشتی بر من و دامن فشاندی فشاندی بر دلم پیرایهٔ حُزن همان دامن که از دستم ربودی فشاندی بر دلم پیرایهٔ حُزن همان دامن که از دستم ربودی |
خس و خارم به پیراهن فشاندی بساط برق بر خرمن فشاندی پر از گل کرده بر دشمن فشاندی بساط برق بر خرمن فشاندی پر از گل کرده بر دشمن فشاندی |
||||
طالب آملی (غزل) |
|||||
اشعاری که انشاد شد از یکی از سرایندگان قرن یازدهم است سراینده ای که عموم تذکره نویسان وی را در هنرمندی و سخنسرایی ستوده اند نامش محمد زادگاهش آمل است و به طالب آملی مشهور طالب آملی که از مشاهیر سبک هندی است پس از مدتی اقامت در اصفهان به هندوستان رفت شهرتی سریع و بسزا یافت و به منصب ملک الشعرایی دربار جهانگیر پادشاه هندوستان نائل آمد. |
|||||
با چنین چهره که امروز تو آراسته ای
شبی به یاد تو در بر گرفته ام خود را
مُردم زرشک چند ببینم که جام می |
هر که آیینه به دست تو دهد دشمن تُوست
هنوز بوی گُلم از کنار می آید
لب بر لبت گذارد و غالب تهی کند |
||||
طالب آملی |
|||||
عبدالوهاب شهیدی (ترانه) |
|||||
قرار دلم کجا میروی چرا نشنوم توانتر بود بیا و ببین |
چرا میروی صدای تو را جفایت کشم چه افغان کنم |
چرا میروی بجا میبرم تن نا توان اگر شکوه ای |
خطا میروی جفای تو را به پایت کشم زهجران کنم |
کجا میروی چرا میروی بجا میروی |
|
بیا دمی در کنار من بیا ببین همچو آتشم |
ببین دل بی قرار من بیا ببین آه سر کشم |
بیا ببین روزگار من بقلب شبهای تار من |
|||
مرا چون تو دل فرزانگی نیست مرا تا با تو هست این آشنایی |
چو من هم دیده دل دیوانگی نیست بدل بیمم زهر بیگانه ای نیست |
||||
جمشید ارجمند (ترانه) |
|||||
آذر پژوهش (دکلمه) |
|||||
آسوده لبی که ساغر جم نکشید
من بلبل آن گُلم که در گلشن دهر |
خوشدل زخمی که بار مرهم نکشید پژمرده شد و منت شبنم نکشید |
||||
طالب آملی | |||||