یک شاخه گل ۲۹۸
آذر پژوهش (دکلمه) | |||||
چنانکه بارها در برنامه های مختلف گلها شنیده اید بیان دل را مختلف است گاه بیان مکنون دل توام با کلام است که نثرش می نامیم و چون موزون آید و معنی و مفهوم در ساغر نظم نثار گردد شعرش می خوانیم اما بیان دل را نهوه های دیگر هم هست صورتگری که با کلک بر پردهٔ بی رنگ رنگها بریزد و با سایه روشن چهره یا منظره ای را تجسم بخشد نیز آنی را که بر دلش نشسته بیان می دارد آنچه از پنجه و کمان یا مضراب آهنگساز بر می خیزد نیز | |||||
بیان دل است اما بیانی بی نیاز از لغت که رواست ملکوتیش بنامیم این بیان است که چون وارسته از تکلف و | |||||
فارغ از تصنع از دل بر خیزد بر هر دلی حسّاس خوش می نشیند و شنونده را به عالمی چون رویا می کشاند این بیان است که موسیقیش می نامیم موسیقی مانند پرتوی است از روح که چون امواج دریا گاه آرام و سبک بار به کنار می رسند و گه خشمگین و طوفانی سر به سنگ و سخره ها می کوبند از این گفتار یقینا در یافته اید که این بار از شعر و شاعری سخن نمی گوئیم و قصد ما از اشارت به کلک و رنگ و سایه روشن در آغاز سخن صورتگری و چهره نگاری نیست این بار می خواهیم از آهنگسازی صحبت بداریم آهنگسازی که چون شیدا نامش را بسیار شنیده اید و ما برتر از ابوالقاسم عارفش می دانیم مرتضی محجوبی هنرمند گلها هنرمندی که موسیقی ایرانی را به خوبی می دانست و با سبکی مخصوص به خودش نیکو پیانو می نواخت و چنان لطیف که این ساز مضرابی به سازی کششی شباهت پیدا می کرد بدون آنکه از طنین ربع پرده ها در پی پرده ها آهنگ و صدایی نا مطلوب بر خیزد مرتضی محجوبی از آهنگسازان عالیقدر معاصر است و نامش در ردیف باربد و نکیسا در فرهنگ ایران برای همیشه زنده خواهد ماند. |
|||||
مرضیه (ترانه) | |||||
یار تو مرو تو مرو تو مرو تومرو |
|||||
صنما چو زدام تو دل نرهد | چه غم ار سرو جان برود |
||||
یار تو مرو تو مرو تو مرو |
|||||
بت من تو و جلوهٔ آن رخ ماه بخدا تو به چهره مهی |
من و شکوهٔ بخت سیاه چه هراسم از این سیهی |
||||
یار تو مرو تو مرو تو مرو |
|||||
نه بجز وصلت هوسی | نه جز تو دل سپارم بکسی مه من | ||||
زکنارم یگانه دلدارم |
|||||
تو مرو تو مرو تو مرو |
|||||
تو نویدی نوید دولت فروغ هستی | شرنگ ساغر نشاط مستی | نور مهری رشک ماهی بوی گلی | |||
تو سروری سرور دلها صفای بستان سرشگ شبنم نوای مرغان | شور عشقی بانگ نایی سوز دلی | ||||
بخدا در کمند زلفت چنان اسیرم | که بی رخت از زمانه سیرم میمیرم |
||||
زکنارم یگانه دلدارم تو مرو تو مرو تو مرو من فدای چشم مستت تو مرو جان کجا برم زدستت تو مرو تو مرو تو مرو |
|||||
معین افشار (ترانه) |
|||||
شاخه گلی که نثار شد شمارهٔ ۲۹۸ بود که با صدای خانم مرضیه تنظیم یافته آهنگ در مایهٔ شور از محجوبی ترانه از دکتر معین افشار گوینده آذر پژوهش |
|||||