یک شاخه گل ۲۹۴
آذر پژوهش (دکلمه) | |||||
دوش رفتم به کوی باده فروش مجلسی نغز دیدم و روشن چاکران ایستاده صف در صف پیر در صدر و میکشان گِردَش سینه بی کینه و درون صافی به ادب پیش رفتم و گفتم عاشقم درد مند و حاجت مند پیر خندان به طنز با من گفت توکجا ما کجا ای از شرمت گفتمش سوخت جانم آبی ده دوش میسوختم از این آتش گفت خندان که هین پیاله بگیر جرعه ای در کشیدم و گشتم چون به هوش آمدم یکی دیدم نا گهان در صوامع ملکوت که یکی هست و هیچ نیست جز او |
زآتش عشق دل به جوش و خروش میر آن بزم پیر باده فروش باده خواران نشسته دوش به دوش پاره ای مست و پاره ای مدهوش دل پر از گفتگوی و لب خاموش ای تو را دل قرار گاه سروش درد من بنگر و به درمان کوش ای ترا پیر عقل حلقه به گوش دختر رز نشسته برقع پوش وآتش من فرو نشان از جوش آه اگر امشبم بُوَد چون دوش ستدم گفت هان زیاده منوش فارغ از رنج عقل و محنت هوش ما بقی را همه خطوط و نقوش این حدیثم سروش گفت به گوش وحده لأ اله الأ هو |
||||
هاتف اصفهانی (ترجیع بند) | |||||
اشعاری که شنیدید یکی از ترجیعات پنجگانهٔ سید احمد هاتف اصفهانی شاعر قرن دوازدهم و هم عصر و دوست لطفعلی بیک آذر مولف تذکرهٔ آتشکده است پنج ترجیع بندی که نام هاتف را در ادبیات ایران جاویدان ساخته است و او را از حیث لطف بیان استعارات و تشبیحات و همچنین از نظر انسجام و روانی سخن موزون در ردیف بهترین سرایندگان عرفانی قرار داده است ولی با این همه هاتف شاعری نیست که بتوان غزل سرایی نامی به شمار آید غزلی که هم اکنون همراه با آهنگی موزون از شیدا خواهید شنید از هاتف است که بهترین غزل او شناخته شده. | |||||
چه شود به چهرهٔ زرد من نظری برای خدا کنی | |||||
که اگر کنی همه درد من به یکی کرشمه دوا کنی | |||||
عبدالوهاب شهیدی (ترانه) |
|||||
چه شود به چهرهٔ زرد من نظری برای خدا کنی | |||||
که اگر کنی همه درد من به یکی نظاره دوا کنی | |||||
جانم به یکی نظاره دوا کنی |
|||||
تو شهی و کشور جان ترا تو مهی و ملک جهان ترا |
|||||
زره کرم چه زیان ترا که نظر به حال گدا کنی | |||||
جانم که نظر به حال گدا کنی |
|||||
تو کمان کشیده و در کمین جانم | که زنی به تیرم و من غمین | ||||
همهٔ غمم بُوَد از همین | که خدا نکرده خطا کنی |
||||
هاتف اصفهانی (غزل) | |||||
من اگر چه پیرم و ناتوان تو مرا زدرگه خود مران* |
|||||
که گذشته در غمت ای جوان همه روزگار جوانیم |
|||||
هاتف اصفهانی (غزل) | |||||
شاخه گلی که نثار شد شمارهٔ ۲۹۴ بود که با شرکت آقای عبدالوهاب شهیدی در استودیوی گلها تنظیم گردیده اشعار از هاتف اصفهانی شاعر قرن دوازدهم آهنگ در مایهٔ بیات زند از شیدا تنظیم از آقای جواد معروفی گوینده آذر پژوهش |
|||||
*من اگر چه پیرم و ناتوان تو زآستان خودم مران | |||||