یک شاخه گل ۲۸۵
آذر پژوهش (دکلمه) |
|||||
بیش از این بد عهد و پیمانی مکن غمزه را گو خون مشتاقان مریز بیش از این بد عهد و پیمانی مکن غمزه را گو خون مشتاقان مریز بیش از این جور و جفا و سر کشی گر کنی با دیگران جور و جفا |
با سبک روحان گران جانی مکن مُلک از آن تُست ویرانی مکن با سبک روحان گران جانی مکن مُلک از آن توست ویرانی مکن حال مسکینان چو می دانی مکن با عبید الله زاکانی مکن |
||||
عبید زاکانی (غزل) | |||||
چنانکه از بیت مقطع غزل شنیدید سراینده را نام عبیدالله زاکانی است وی از شعرای نامدار قرن هشتم است و معاصر حافظ و به داشتن اشعار خوب و رسائل ممتاز مشهور از میان آثار خوب و بر گزیدهٔ او می توان مثنوی عشاق نامهٔ وی را نام برد و از مطایبات وی کتاب موش و گربه اش را که مشهور است عبید زاکانی علاوه بر این اشعاری عاشقانه دارد مشتمل بر قصائد غزلیات و رباعیات و ترجیعات |
|||||
باده پیش آر که بر طرفِ چمن خوش باشد صوفی و گوشهٔ محراب و نکو نامی و زرق |
مُطربی چند و گُلی چند و گُل اندامی چند ما و میخانه و دُردی کِش و بد نامی چند |
||||
عبید زاکانی (دو بیتی) | |||||
خوش بُوَد گر تو یارِ ما باشی غم نگردد به گِردِ خاطرِ ما تا دلِ بی قرارِ ما باشد |
مونسِ روزگارِ ما باشی گَر دمی غمگسارِ ما باشی در دلِ بی قرارِ ما باشی |
||||
عبید زاکانی (غزل) | |||||
ویگن (ترانه) |
|||||
دامن کشان ساقی میخواران از کنارِ یاران مست و گیسو افشان می گریزد بر جامِ می از شرنگِ دوری وز غم مهجوری چون شرابی جوشان میِ بریزد دارم قلبی لرزان به رهش دیده شد نگران ساقی میخواران از کنارِ یاران مست و گیسو افشان می گریزد دارم چشمی گریان به رهش روز و شب بشمارم تا بیاید آزرده دل از جفای یاری بی وفا دلداری ماه افسونکاری شب نخفتم با یادش تا دامن از کف دادم شد جهان از یادم یاد عشقش را در دل نهفتم از چشمانش ریزد به دلم شورِ عشق و امید دامن از کف دادم شد جهان از یادم یادِ عشقش را در دل نهفتم دارم چشمی گریان به رهش روز و شب بشمارم تا بیاید |
|||||
جمشید ارجمند (ترانه) | |||||
شاخه گلی که نثار شد شمارهٔ ۲۸۵ بود که به اهتمام آقای جواد معروفی با شرکت آقایان ویگن و انوشیروان روحانی در استودیوی گلها تنظیم گردیده اشعار از عبید زاکانی شاعر قرن هشتم ترانه از آقای جمشید ارجمند گوینده آذر پژوهش |
|||||