یک شاخه گل ۲۶۷
آذر پژوهش(دکلمه) | |||||
هرکه را مِهروطن دردل نباشد کافرست ای شهنشاه جوانبخت ای که قلب پاک تو فال فرخ زن شهنشاها ز گفتار بهار |
معنی حُب الوطن فرمودۀ پیغمبرست پرتو افکن بر وطن چون آفتاب خاورست فال فرخ را اثرها در مسیر اختر ست |
||||
محمد تقی بهار/ملک الشعرا(قصیده) |
|||||
|
|||||
ابیاتی که شنیدید از قصیدۀ مشهور بهاراست که قصیدۀ وطنیه اش نامیده . شادروان بهارکه درسال ۱۳۳۰ خورشیدی درگذشت، ازاستادان مسلم ادبیات فارسی و عرب بود. درخطوط میخی و آرامی و بر زبان پهلوی و پارسی تسلط کامل داشت. ازبهار، که به ملک الشعرا بهارمعروف است، رسالاتی گرانبها باقی است؛ ازآن جمله : احوال فردوسی، احوال مانی، احوال محمد جریر طبری ، دورۀ سبک شناسی ، تاریخ تطّورزبان فارسی و تاریخ سیستان . بهار،گاه درساختن ترانه طبع آزمایی می نمود، به خصوص اگرآهنگ موزون دلپذیری می شنید . ترانه ای که آمیخته به آهنگ بیات زند ساختۀ سلطان مراد میرزا مراد می شنوید از اوست و آن را درجنگ جهانی اول به هنگامی سروده که قوای بیگانه خاک ایران را اشغال کرده و مظالمی روا می داشتند. این ترانه حاکی ازاحساسات میهن پرستانۀ بهاراست . |
|||||
پروین (ترانه) |
|||||
گر رقیب آید بَر دلبر من مکر و شیادی بُود لشکر او من بی پروا را چه هراس از دشمن خدا خدا یا که من از خون او رنگ کنم بستر او دست ازاین دستۀ شمشیرکه دردست منست برچین برچین دامن که گردن ننهیم |
جوشد از غیرت دل اندر بَر من عشق و آزادی بُود لشکر من دهد بر دشمن ظفری ما را یا که او ازخون من رنگ کند پیکرمن نکِشم تا نکِشد دست رقیب از سَر من برو ای ابله که ما تن ندهیم |
||||
محمد تقی بهار/ملک الشعرا(ترانه) |
|||||