یک شاخه گل ۲۲۴
ذرپژوهش(دکلمه) | |||||
دونگاهی که کردمت همه عمرنرود تا قیامت ازیادم |
نگه اولین که دل بُردی، نگه آخِرین که جان دادم |
||||
این مضمون بدیع درقالب شعری ساده و روان از شاعری است موسوم به لطفعلی بیک آذر که به آذر بیگدلی مشهوراست . ازآذربیگدلی که ازسرایندگان بنام قرن دوازدهم و معاصر نادرشاه و کریم خان زند و شاگرد مشتاق اصفهانی بوده ، علاوه براشعاردلپذیری که برگنجینۀ ادبیات فارسی افزوده، تذکره ای باقی ست. تذکره ای که آتشکده نامیده و به جای تهیۀ فهرستی با رعایت قرون، به نحوی خاص از روی حروف تهجی، اسم شهرو زادگاه شاعرتنظیم گردیده وبه استثنای شرح حال و سروده های دوست خود، سید احمد هاتف اصفهانی، که به تفصیل نگاشته، درمورد دیگران به اختصار و ایجازی بی تناسب کوشیده است. این قطعه ازاوست: |
|||||
بعدازاین ای مدعی چون بَردَرجانان روی یا تورا بینند و بگشایند در بر روی من |
من هم آیم از قفا و ایستم پهلوی تو یا مرا بینند و نگشایند در بر روی تو |
||||
آذربیگدلی(قطعه) |
|||||
مرضیه (ترانه) |
|||||
بلبل شوریده چو دلدادگان بَردل ما داغ تمنای توست |
نقد روان داده به سودای گُل بَر دل او داغ تمنای گُل |
||||
شادا (غزل) |
|||||
فرصت مستی ز کف نمی گذارم دامن آن نازنین رها نسازم عشق تو با آینه اگر گذارد عشق من ای لاله رو اگرگذاری |
دیدۀ مست نگار اگر گذارد کشمکش روزگار اگر گذارد بَر دل تو آه من اثر گذارد تاج محبت تو را به سَرگذارد |
||||
رهی معیری(غزل) |
|||||
پیوسته دلت شاد و لبت خندان باد . |
|||||