برگ سبز ۲۰۰
گوینده: روشنک | |||||
چشم بگشا که جلوه دلدار این تماشا چوبنگری گویی |
به تجلی است از درودیوار لیس فی الدارغیره دیار |
||||
منسوب به عطار (قصیده) | |||||
دکلمه: روشنک | |||||
سر نهادیم به سودای كسی كاین سر از اوست گر گل افشاند و گر سنگ زند چه توان كرد گر به طوفان شكند یا كه به ساحل فكند من به دل دارم و شاهد به رُخ و شمع به سر از من ای باد بگو خیل گنهكاران را |
نه همین سر كه تن و جان و جهان یكسر از اوست مجلس و ساقی و مینا و می و ساغر از اوست ناخدایی است كه هم كشتی و هم صرصر از اوست آنچه پروانة دل سوخته را در پر از اوست غم مدارید كه گر جرم ز ما، آذر از اوست |
||||
نشاط اصفهانی (غزل) | |||||
خواننده: ملوك ضرابی | |||||
چه در مستی، چه هشیاری |
چه در خواب و چه بیداری | ||||
علی گویم، علی جویم | |||||
علی الحق تو جانانی تو هستی را دل و جانی |
تو شاه جمله شاهانی علی گویم، علی جویم |
||||
خواننده: زند وکیل | |||||
ملائک را تو استادی تو سِر کون و ایجادی تو خورشید درخشانی |
خلایق را تو ارشادی علی گویم، علی جویم تو رمز سّر قرآنی |
||||
علی گویم، علی جویم | |||||
خواننده: ملوك ضرابی | |||||
علی مولای درویشان علی درمان دلریشان |
علی تاجِ سر ایشان علی گویم، علی جویم |
||||
خواننده: زند وکیل | |||||
چه در شادی، چه در محنت به هر آن و به هر ساعت |
چه در رنج و چه در رحمت علی گویم، علی جویم |
||||
خواننده: ملوك ضرابی | |||||
علی آرام دلهایی | به درویشان تو مولایی | ||||
علی گویم، علی جویم | |||||
چه در دنیا، چه در عقبا چه امروز و چه در فردا |
چه در روز و چه در شبها علی گویم، علی جویم |
||||
خواننده: زند وکیل | |||||
چه در مسجد، چه میخانه چه مستانه، چه رندانه |
چه در دیر و چه میخانه علی گویم، علی جویم |
||||
مجذوبعلیشاه (مخمس) | |||||
دکلمه: آذر پژوهش | |||||
همه شب بر آستانت شده كار من گدایی ز دو دیده خون فشانم ز غمت شب جدایی سر برگ و گل ندارم به چه رو روم به گلشن در گلستانِ چشمم ز چه رو همیشه باز است |
به خدا كه این گدایی ندهم به پادشاهی چه كنم كه هست اینها گل باغ آشنایی كه شنیدهام ز گلها همه بوی بیوفایی به امید آنكه شاید تو شبی ز در درآیی |
||||
عراقی (غزل) | |||||
آواز: قوامی | |||||
ز دو دیده خون فشانم ز غمت شب جدایی در گلستانِ چشمم ز چه رو همیشه باز است سر و برگ گل ندارم به چه رو روم به گلشن به كدام مذهب است این به كدام ملت است این به طواف كعبه رفتم به حرم رهم ندادند در دیر میزدم من كه ندا ز در درآمد |
چه كنم كه هست اینها گل باغ آشنایی به امید آنكه شاید تو به چشم من در آیی كه شنیدهام ز گلها همه بوی بیوفایی بكشند عاشقی را كه تو عاشقم چرایی كه برون در چه كردی كه درون خانه آیی كه درآ درآ عراقی كه تو هم از آن مایی |
||||
|
عراقی (غزل) | ||||
دکلمه: سیما |
|
||||
در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد عقل میخواست كز آن شعله چراغ افروزد مدعی خواست كه آید به تماشاگه راز جانِ علوی هوسِ چاهِ زنخدانِ تو داشت حافظ آن روز طربنامة عشق تو نوشت |
عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد برق غیرت بدرخشید و جهان بر هم زد دست غیب آمد و بر سینة نامحرم زد دست بر حلقة آن زلف خم اندر خم زد كه قلم بر سرِ اسباب دل خُرّم زد |
||||
|
حافظ (غزل) | ||||
خواننده: الهه |
|
||||
تا صورت و پیوند جهان بود علی بود |
تا نقش زمین بود و زمان بود علی بود، علی بود | ||||
خواننده: قوامی | |||||
چندان كه نظر كردم و دیدم به حقیقت، حقیقت | كز روی یقین بر همه موجود علی بود، علی بود | ||||
خواننده: الهه | |||||
شاهی كه ولی بود و وصی بود علی بود، علی بود | سلطان سخا و كرم و جود علی بود، علی بود | ||||
خواننده: شهیدی | |||||
چندان كه نظر كردم و دیدم به حقیقت، حقیقت | كز روی یقین بر همه موجود علی بود، علی بود | ||||
خواننده: الهه | |||||
آن عابد سجاد كه خاك درش اول | بر كنگرة عرش بیفزود علی بود، علی بود | ||||
خواننده: گلپایگانی | |||||
چندان كه نظر كردم و دیدم به حقیقت، حقیقت | كز روی یقین بر همه موجود علی بود، علی بود | ||||
خواننده: الهه | |||||
هم اول و هم آخر و هم ظاهر و باطن | هم عابد و هم معبد و معبود علی بود، علی بود | ||||
خواننده: ایرج | |||||
چندان كه نظر كردم و دیدم به حقیقت، حقیقت | كز روی یقین بر همه موجود علی بود، علی بود | ||||
خواننده: الهه | |||||
عیسی به وجود آمد و فلحال به حق گفت | آن نطق و فصاحت كه بدو بود علی بود، علی بود | ||||
خواننده: قوامی | |||||
چندان كه نظر كردم و دیدم به حقیقت، حقیقت | كز روی یقین بر همه موجود علی بود، علی بود | ||||
خواننده: الهه | |||||
این كفر نباشد سخن كفر نه این است | تا هست علی باشد و تا بود علی بود، علی بود | ||||
هماوازی: گروهی | |||||
چندان كه نظر كردم و دیدم به حقیقت، حقیقت | كز روی یقین بر همه موجود علی بود، علی بود | ||||
منسوب به مولانا (غزل) | |||||
گوینده: روشنک | |||||
زیبد كه ز درگاهت نومید نگردد باز | آنكس كه به امیدی بر خاك درت افتد | ||||
عراقی(غزل) | |||||
گوینده: روشنک | |||||
این هم برگ سبزی بود تحفة درویش، علی نگهدار شما. | |||||