برگ سبز ۵۵
گوینده: روشنک | |||||
چشم بگشا كه جلوهٔ دلدار این تماشا چو بنگری گویی |
به تجلی است از در و دیوار لیس فیالدار غیرهُ دیّار |
||||
منسوب به عطار (قصیده) | |||||
گوینده: روشنک | |||||
نشاید گفتن آنكس را دلی هست به دل گفتم ز چشمانش بپرهیز |
كه ندهد در چنین صورت دل از دست كه هشیاران نیامیزند با مست |
||||
گوینده: روشنک | |||||
نه آزاد از برش بر میتوان خاست خیالش در نظر چون آیدم خواب به آخر دوستی نتوان بریدن دلی از دست بیرون رفته سعدی |
نه با او میتوان آسوده بنشست نشاید در به روی دوستان بست به اول خود نمیبایست پیوست نیاید باز تیر رفته از شست |
||||
سعدی (غزل) | |||||
آواز: گلپایگانی | |||||
بس كه جان بر آتش غم سوختیم چون بر آوردی با عشقش دمی آتش عشقش چو در ما در گرفت مانده بود از غارت عشقش دلی سالها با آتش غم ساختیم |
در حرم رفتیم ومحرم سوختیم دم فرو بستیم وهمدم سوختیم هر دو عالم را به یك دم سوختیم برق دیگر جست و آنهم سوختیم سال دیگر ز آتش غم سوختیم |
||||
گوینده: روشنک | |||||
مانده بود از غارت عشقش دلی بارها با آتش غم ساختیم |
برق دیگر جست و آنهم سوختیم بار دیگر زآتش غم سوختیم |
||||
مشرقی تبریزی (غزل) |
|||||
زیبد كه زدرگاهت نومید نگردد باز | آن كس كه به امیدی بر خاك درت افتد | ||||
عراقی (غزل) | |||||
این هم برگ سبزی بود تحفهٔ درویش، علی نگهدار شما. | |||||