یک شاخه گل ۲۰۰
روشنک (دکلمه) | |||||
مرا از دوستان دارد.جدا.دل صبوری ازدل عاشق مجویید غم جانان چو با من آشنا شد |
ندانم.تا چه.دارد.مدعا.دل کجا صبر و کجا عاشق کجا دل ؟ ز.من.شد.مخفیا نا.آشنا.دل |
||||
مخفی بدخشی(غزل) | |||||
چنانکه ازبیت مقطع غزل و مصرع آخر که شنیدید برمی آید، تخلص سراینده مخفی است ؛ ولی لزوما یادآورمی شویم که شاعرۀ متخلص به مخفی که این بارمورد سخن است سوای مخفی هندی است . وی فرزند افغانستان است و به مخفی بدخشی مشهور،.و ازخانوادۀ.میران.بدخشان.است . | |||||
روشنک (دکلمه) | |||||
این رباعی هم که جنبۀ عرفانی دارد ازاوست : | |||||
مقصود من ازکون و مکان آن یارست تا.چند.نصیحتم.کنی.ای.ناصح ؟ |
نه میل به جنّت و نه خوف ازنارست دیوانه. به.کار خویشتن.هُشیارست |
||||
مخفی بدخشی (رباعی) | |||||
سیما بینا (ترانه) | |||||
چین زلف مُشکین را بَررخ نگارم بین ای که هیچ نشنیدی.ناله های زار من* |
حلقه های آن بشمارعقده های کارم بین باری از سَر رحمت چشم اشکبارم.بین |
||||
فروغی بسطامی(غزل) | |||||
ای که.از تو مایوسم با جفات مانوسم | فکر مدعایم. کن..فکر.مدعایم..کن | ||||
شاعر ناشناس(غزل) | |||||
ساقیا. رحمتی. آبم.از سَر گذشت نام غم.دگر مبر. بر.زبان. ساقی گیسو به رخساراو تا که افشان شده نام. غم. دگر مبر بر زبان..ساقی |
مستی.زندگی.عاقبت.درگذشت جرعه ای دگر بده. زان مِی باقی حال دل خسته ام بس پریشان شده جرعه ای.دگر بده.زان مِی باقی |
||||
مخفی بدخشی(مثنوی ) | |||||
* ای که هیچ نشنیدی.ناله فروغی ار | |||||