یک شاخه گل ۱۹۶
آذر پژوهش (دکلمه) | |||||
بهر رضای دوست گذشتیم ما زجان شفاعت گنهم را که میکند فردا بهر قتلم بهانهای بهتر نیست |
آری برای دوست زجان میتوان گذشت مگر به دامن آلودگان درآویزم از اینکه زندهام بیتو |
||||
شاه بیگم ضیاء | |||||
سراینده این ابیات بانویی است سخنور و موسوم به شاه بیگم، ملقب به ضیاء السلطنه و متخلص به ضیاء. شاه بیگم از دختران با فضل و کمال فتحعلی شاه قاجار بوده و چنان که در تذکره مجمع محمود آمده، دارای خطی خوش در شکسته و نستعلیق بوده و قرائت و تحریرنامههای محرمانه شاه را تصدی داشته است. ضیاء با وجود جمال خیره کننده به حجاب و عفاف بسیار مقید و در خصایل فرزندی ضربالمثل بوده است چنانکه مادام که خدمت پدر را بر عهده داشته از ازدواج سرباز ززده است. در سرودههای ضیاء گاه مفاهیم و معانی عرفانی نیز دیده میشود. |
|||||
اگر به باد دهی زلف عنبر آسا را اگر زلطف نظر افکنی به عزم |
به دام خویش کشی آهوان صحرا را رمیم دوباره زنده کمی معجزه مسیحا را |
||||
شاه بیگم ضیاء (غزل) | |||||
بهر رضای دوست گذشتیم ما زجان | آری برای دوست زجان میتوان گذشت | ||||
شاه بیگم ضیاء (غزل) | |||||
ترانه: مرضیه | |||||
چشم بیسرمه، جانم سرمه، سیاهش بنگری، سیاهش بنگری روی ناشسته، ناشسته چو ماهش بنگری، چو ماهش بنگری گفتم که غمخوارم شوی شوی، در روز جدایی شمع شب تارم شوی شوی، ترسم که نپایی نه دلم بردی نه غمم خوردی تو دلم آزردی صنما به خدا نادیدن رویت میکشدم آن سنبل مویت میکشدم وین لاله رویت میکشدم |
|||||
(شیدا) | |||||
پیوسته دلت شاد و لبت خندان باد. | |||||