یک شاخه گل ۱۹۲
یک شاخه گل برنامهٔ شمارهٔ ۱۹۲ | |||||
دکلامه: روشنک | |||||
نگاهی كرد و دانستم كه رازی فتنه گر دارد به مستی گفتمش دانی كه این شوریدهٔ مجنون نگاه پر زلبخندش جوابم داد كای غافل |
روم یاری دگر جویم كه او یاری دگر دارد نچیند گل زبستانی كه گلچینی دگر دارد به سنگین دل كجا آه دل سوزان اثر دارد |
||||
ماهرخ (غزل) | |||||
این ابیات دلنشین ساده و روان از دلی بر خاسته كه به فرمان ذوق و قریحه از اوان جوانی به طبع آزمایی پرداخته و مكنونات دل زود رنج و حساس خویش را با شوریدگی بیان داشته است وی از مردم گیلان است و نامش ماهرخ و تخلصش نیز ماهرخ. | |||||
نگاه سرد اورا ماهرخ دیگر نمی خواهم | روم یار دگر جویم كه او یار دگر دارد | ||||
اشعار ماهرخ حاكی از سوز و گداز است و آزردگی دل و چنین می نماید كه خاطری مشوش و طوفانی دارد وی حال خود را چنین وصف كند. | |||||
تن بی جان خسته را ماند تارو پود وجود لرزانش بر نخیزد مگر به یاری اشک |
مرغ از بند جسته را ماند رشته های گسسته را ماند غم بر دل نشسته را ماند |
||||
ماهرخ (غزل) | |||||
مرا همچون تو ای پروانه سوز یار می سوزد | ترا یك بار اگر سوزد مرا صد بار می سوزد | ||||
ماهرخ | |||||
دوشینه آشنای من از ره گذر گذشت بیگانه وار و بی خبر از من گذشت لیك |
بیگانه وار رفت و زمن بی خبر گذشت غافل كه چون به دوست شبی تا سحر گذشت |
||||
ماهرخ (غزل) | |||||
ترانه:مرضیه | |||||
یار تو مرو تو مرو تو مرو | |||||
صنما چو زدام تو دل نرهد | چه غم ار سرو جان برود | ||||
یار تو مرو تو مرو تو مرو | |||||
بت من تو و جلوهٔ آن رخ ماه بخدا تو به چهره مهی |
من و شكوهٔ بخت سیاه چه هراسم از این سیهی |
||||
یار تو مرو تو مرو تو مرو | |||||
نه بجز وصلت هوسی | نه جز تو دل سپارم بكسی مه من زكنارم یگانه دلدارم | ||||
تو مرو تو مرو تو مرو | |||||
تو نویدی نوید دولت فروغ هستی نور مهری رشك ماهی بوی گلی سرشگ شبنم نوای مرغان بخدا در كمند زلفت چنان اسیرم |
شرنگ ساغر نشاط مستی تو سروری سرور دلها صفای بستان شور عشقی بانگ نایی سوز دلی كه بی رخت از زمانه سیرم میمیرم زكنارم یگانه دلدارم |
||||
تو مرو تو مرو تو مرو | |||||
من فدای چشم مستت تو مرو | جان كجا برم زدستت | ||||
تو مرو تو مرو تو مرو | |||||
معین افشار (ترانه) | |||||
پیوسته دلت شاد و لبت خندان باد | |||||