یک شاخه گل ۱۸۶
یک شاخه گل برنامهٔ شمارهٔ ۱۸۶ | |||||
گوینده: روشنک | |||||
شادم به كُفرو از گنه خویش دلخوشم دل در خم دو زلف تو یادی زمن نكرد از یك نگاه دوست عنانم زدست رفت سر در كمند و جان به تَوَلای روی دوست چون والیه به بوتهٔ هجران گداختم |
روی تو آتش است و من از اهل آتشم بیچاره من به یاد وی در كشاكشم تا روز حشر بی خبرو مست و سرخوشم دل در شكنجِ طرهٔ آن یارِ مهوشم كامل عیار گشت زرِ پاك بی غَشَم |
||||
والیه (غزل) | |||||
چنانكه از بیت مقطع پیداست سرایندهٔ این چامع عرفانی متخلص به والیه بوده والیه یكی از چهل و هشت دختر فتحعلی شاه قاجار است و به گفتهٔ تاریخ عضدی شیرین زبان خوش سیما و با ذوق بوده و پیرو طریقت نامش حُسنِ جهان و زادهٔ مادری است كرمانی سُمبل باجی كه بعداً به فخر جهان ملقب گردیده دیوانش شامل ششصد بیت غزل و رباعی است كه هنوز به طبع نرسیده تضمین این آیهٔ شریفه نیز از والیه است | |||||
از لبت یافتم حقیقت می | و من الماء كلُ شی حِی | ||||
والیه (رباعی) | |||||
کلمهٔ حَی بواسطهٔ ضرورت قافیه حِی تلفظ میشود | |||||
از لبت یافتم حقیقت می | و من الماء كلُ شی حِی | ||||
والیه (رباعی) | |||||
ترانه: كورس سرهنگ زاده | |||||
من امشب دیده بر راه تو دارم چراغ كلبه كشتم تا بیایی ببر پرستو پیامی بر او |
به راهت تا سحر چشم انتظارم بیایی عقدهٔ دل را گشایی مبادا شب رود ماهم نیاید غمم فزاید |
||||
مبادا آید و چون گل نپاید بگو بیاید | |||||
ندارم از بختم امیدی زگل پوشیده سازم بسترت را به دامنش زشوق از دیدگان تو را چون شبنمی در بستر گلها به دامنش زشوق از دیدگان تو را چون شبنمی در بستر گلها |
ندارد این شب هم نویدی زنم صد بوسه از پا تا سرت را اشكی فشانم فشانم فشانم نشانم نشانم نشانم اشكی فشانم فشانم فشانم نشانم نشانم نشانم |
||||
مبادا شب رود ماهم نیاید غمم فزاید مبادا آید و چون گل نپاید بگو بیاید |
|||||
ندارم از بختم امیدی | ندارد این شب هم نویدی | ||||
جمشید ارجمند | |||||
پیوسته دلت شاد و لبت خندان باد | |||||