یک شاخه گل ۱۷۹
یک شاخه گل برنامهٔ شمارهٔ ۱۷۹ | |||||
گوینده: روشنک | |||||
دیگر نه زغم نه از جنون خواهم خفت زاین گونه كه بسته نرگست خواب مرا |
نه زاین دل غم دیده به خون خواهم خفت در گور به حیرتم كه چون خواهم خفت |
||||
جمیله (دو بیتی) | |||||
رندان بساط عشق دُرد آشامند بی منت بال طایر فردوسند |
فارغ زمی لعل و رُخ گلفامند بی زحمت صیاد اسیر دامند |
||||
جمیله (دو بیتی) | |||||
روزی كه به خانِ وصل مهمان گشت زان چشمهٔ حیوان چو كشیدم آبی |
شرمندهٔ انتظار احسان گشتم از زندگی خویش پشیمان گشتم |
||||
جمیله (دو بیتی) | |||||
اشعاری كه شنیدید از بانوئی است جمیله نام زاده سپاهان خوبروی و شیرین زبان تسكرت الخواتین وی را از سرایندگان قرن یازدهم می داند و از جمله زنان شاعری كه ظرافتِ طبع و لطافت خدا دادی را توامأ در نهاد داشته جمیله پس از نشو نما در زادگاه خود به هندوستان رفت و در آن دیار نیز شهرتی بسزا یافت برخی را عقیده بر این است اشعاری كه به نام خواجه حبیب الله معروف است از سروده های زوجه اش جمیله است |
|||||
قتل چو منی به خشم و كین می ارزد در كنج دلت خیالت ار با ما هست |
خونم به شكست آستین می ارزد آزردن دوستان به این می ارزد |
||||
جمیله (دو بیتی) | |||||
ترانه: مرضیه | |||||
دارم دلی خونین بی لاله رویی جویی زخون رانم از دیده بی او |
افتاده چون اشكم بر خاك كویی بر خاك كویی چون لاله ای بینم بر طرف جویی بر طرف جویی |
||||
خیزد از جگر نالهٔ من دور از آتشین لالهٔ من به نو بهاران دور از آن مه غنچه دهن روز و شب بُود دیدهٔ من ستاره باران |
|||||
فتادم از پا به نا توانی چون سایه در كوی او كاتشین عذار تو ای گل برده صبرو هوشم |
صبا پیامی به مهربانی از من ببر سوی او جان و دل در آتش ولیكن لاله سان خموشم |
||||
رهی معیری (ترانه) | |||||
پیوسته دلت شاد و لبت خندان باد |