یک شاخه گل ۱۴۱
یك شاخه گل برنامهٔ شمارهٔ ۱۴۱ | |||||
گوینده: روشنک | |||||
امروز صحبت ما از لطفعلی بیك آذر است لطفعلی بیك كه مشهور به آذر بیگدلی است آذر بیگدلی علاوه بر اینكه یكی از شعرای بنام دورهٔ نادر شاه و كریم خان زند است یكی از نویسندگانی است كه در كتابی به نام آتشكده گلچینی از شعر شعرای ایران جمع آورده و از هر یك اشعاری نیز نقل كرده است این هم چند بیتی از آذر بیگدل |
|||||
دیدم گلكی به صد دهن می خندد گریان گریان بلبلی از شاخه گلی |
گفتم زطراوت چمن می خندد گفتا نه كه بر گریهٔ من می خندد |
||||
مطرب امشب ناله سر كرده است و نایی می زند | در میان ناله حرف آشنایی می زند | ||||
آذر بیگدلی (غزل) | |||||
ترانه: آذر عظیما | |||||
مدتی در ره عشق تو دویدیم بس است قدم از راه طلب باز كشیدیم بس است بعد از این ما و سر كوی دل آرای دگر گر چه از خاطر وحشی هوس روی تو رفت وز دلش آرزوی قامت دلجوی تو رفت با حاش الله كه وفای تو فراموش كند |
راه صد بادیهٔ درد بریدیم بس است اول و آخر این مرحله دیدیم بس است با غزالی به غزلخوانی و غوغای دگر شد دل آزرده و آزرده دل از كوی تو رفت دل پر گله از ناخوشی خوی تو رفت سخن مصلحت آمیز كسان گوش كند |
||||
وحشی بافقی (ترکیب بند) | |||||
ترانه: آذر عظیما | |||||
در این شعف قفا می رم شكی نیست نباشد پیش اهل دل دلادل شهنشاه سریر عاشقی را زمحبوب مجازی دلنوازی زمانه مانع نی فه مرد و زهد خواه |
كه درد عشق در دل اندكی نیست كه مخمور دلان كه مرغكی نیست به جز تیغ تو تا جو تاركی نیست كه معشوق حقیقی جز یكی نیست میان نی صفی ها زیركی نیست |
||||
شاغر ناشناس (غزل) | |||||
پیوسته دلت شاد و لبت خندان باد | |||||