یک شاخه گل ۱۱۹
یك شاخه گل برنامه شماره ۱۱۹ | |||||
---|---|---|---|---|---|
گوینده: روشنک | |||||
دلی كز بند خواهش رسته باشد بماند گلشن او شادی افزای |
ره آسودگی دانسته باشد مگر در آن گل غم رسته باشد |
||||
ابیاتی كه شنیدید از شاعری است معاصر كه یكبار دست از شاعری شسته و خاطره این توبه را در كتابی موسوم به وقتی شاعر بودم با بیانی شیرین نگاشته ولی غم دوری از زادگاه و تنهایی و آزادگی طبع سر شارو دل حساس وی را دگر بار به تغزل كشانید | |||||
امن و امان می خواستم نِی عزلت پر محنتی | كی خسته جانی را رسد وین گونه عُزلت راحتی | ||||
از دوران باز گشت وی به شاعری آثاری لطیف چون بزم درد كوی تنهایی و گُل غم را میتوان شمرد كه بنام وی فرزاد شهرت و انتشار یافته | |||||
باز سوی كوه تنهایی روان شد جان من بعد عمری جستجو بالین آرامش نیافت با هنر بسته است دل پیمانی از عهد الست اشك من لبخند گردد گر دمی از راه لطف |
باز اندوه جوان ناخوانده شد مهمان من روح ره پیمای خود فرسای سر گردان من گر چه دل بشكست هر گز نشكند پیمان من وآن لب خندان نهی بر دیده گریان من |
||||
مسعود فرزاد (غزل) | |||||
مسعود فرزاد علاوه بر نویسندگی و شاعری مترجمی است توانا ترجمه غزل های خواجه به زبان انگلیسی از جمله خدمات برجسته او در تالیف فرهنگ ایران و جلوه گاه اشعار عرفانی یعنی دیوان حافظ است |
|||||
ترانه:مرضیه | |||||
گِریَم دور از رویت های های مد هوشم از غم سر مستم بی می هر كجا روم تویی تویی در برابرم خون دل نوشم چون دریا جوشم در هوای تو دارم از دل با آن لب پیغامی گر او روزی با من همرهی كند گریم دور از رویت های های |
لَرزم چون گیسویت وای وای میسوزم چون گل مینالم چون نی آرزوی من بیا بیا یك شب از درم در شعرم پنهان در اشكم پیدا جلوه های تو لطفی قهری كامی یا دشنامی كان لب یكشب گرمی با رهی كند لرزم چون گیسویت وای وای |
||||
رهی معیری | |||||
پیوسته دلت شادو لبت خندان باد | |||||