یک شاخه گل ۱۱۳
گوینده: روشنک | |||||
ابیاتی که در این برنامه میشنوید، از باباطاهر است. دانشمند و فیلسوفی که به باباطاهر عریان مشهور است. از باباطاهر علاوه بر دوبیتیهایی که اکثر به لهجه لُری است، دفتری نیز باقی است که به کلمات قصار مشهور است. |
|||||
ترانه: کورُس | |||||
دلُم زار و دلُم زار و دلُم زار طبیبُم چون بِوینه بر موی زار |
طبیبُم آورید دردُم کنه چا کنه در مون دردُم را بناچار |
||||
دلا خونی دلا خونی دلا خون ز بهر لیلی سیمین عُذاری |
همه خونی همه خونی همه خون چو مجنونی چو مجنونی چو مجنون |
||||
نمیدونُم که مجنونُم که کرده بده خنجرکه تا سینه کُنُم چاک |
نمیدونُم که دلخونُم که کرده ببینُم عشق بر جونُم چه کرده |
||||
دلُم زار و دلُم زار و دلُم زار طبیبُم چون بِوینه بر موی زار |
طبیبُم آورید دردُم کنه چا کنه در مون دردُم را بناچار |
||||
باباطاهر (رباعی) | |||||
دکلمه: روشنک | |||||
دلم از عشق خوبون گیج و ویجه دل عاشق بسون چوب تر بی |
مژه برهم زنُم خونآبه ریجه سری چو ته سری خونآبه ریجه |
||||
دلی دِیرُم چو مرغ پاشکسته همه گویند که طاهرتار بنواز |
چوکشتی برلب دریا نشسته صدا کی میدهد تار شکسته |
||||
باباطاهر (رباعی) | |||||
ترانه: کورُس | |||||
لاله کارون لاله کارون دگرلاله مکارید اگرعهد گلون این بود که دیدُم |
باغبون باغبون دو دست ازگل بدارید بیخ گل برکنی خاری بکاری |
||||
دلُم زار و دلُم زار و دلُم زار طبیبُم چون بِوینه بر موی زار |
طبیبُم آورید دردُم کنه چا کنه در مون دردُم را بناچار |
||||
دلا خونی دلا خونی دلا خون
ز بهر لیلی سیمین عُذاری |
همه خونی همه خونی همه خون چو مجنونی چو مجنونی چو مجنون |
||||
نمیدونُم که مجنونُم که کرده بده خنجرکه تا سینه کُنُم چاک |
نمیدونُم که دلخونُم که کرده ببینُم عشق بر جونُم چه کرده |
||||
دلُم زار و دلُم زار و دلُم زار طبیبُم چون بِوینه بر موی زار |
طبیبُم آورید دردُم کنه چا کنه در مون دردُم را بناچار |
||||
دکلمه: روشنک | |||||
دلی دِیرُم که بهبودش نمیبو ببادش میدهم نُش میبرد باد |
نصیحت می کُنُم سودش نمیبو در آتش مینهم دودش نمیبو |
||||
باباطاهر (رباعی) | |||||
پیوسته دلت شاد و لبت خندان باد. | |||||