یک شاخه گل ۱۰۵
یك شاخه گل برنامهٔ شمارهٔ ۱۰۵ | |||||
دکلمه: روشنک | |||||
از پرده برون آمد ساقی قدحی در دست بنمود رخ زیبا گشتیم همه شیدا زلفش گره ای بگشاد بند از دلِ ما بر خاست در دامِ سَرِ زُلفَش ماندیم همه حیران |
هم پردهٔ ما بدرید هم توبهٔ ما بشكست چون هیچ نماند از ما آمد برِ ما بنشست جان دل ز جهان برداشت و اندر سر زُلفش بست وَز جامِ میِ لَعلَش گشتیم همه سرمست |
||||
فخرالدین عراقی (غزل) | |||||
آواز: گلپایگانی | |||||
نگاه کن که نریزد دَهی چون باده به دستم چنین که سجده برم بی حساب پیش جمالت کَمند زُلف بُتی گردنم به موئی بست نه شیخ میدهدم تُوبه و نه پیر مُغان مِی |
فدای چشم تو ساقی به هوش باش که مستم به عالمی شده روشن که آفتاب پرستم چنان کشید که زنجیر صد علاقه گسستم ز بسکه تُوبه نمودم زبسکه تُوبه شکستم |
||||
یغما جندقی (غزل) | |||||
دکلمه: روشنک | |||||
نه شیخ میدهدم تُوبه و نه پیر مُغان مِی | ز بسکه تُوبه نمودم ز بسکه تُوبه شکستم | ||||
یغما جندقی (غزل) | |||||
آواز: گلپایگانی | |||||
نه شیخ میدهدم تُوبه و نه پیر مُغان مِی نگاه کن که نریزد دَهی باده به دستم |
ز بسکه تُوبه نمودم ز بسکه تُوبه شکستم فدای چشم تو ساقی به هوش باش که مستم |
||||
یغما جندقی (غزل) | |||||
دکلمه: روشنک | |||||
ز قامتش چو گرفتم قیاس روز قیامت حرام گشت به یغما بهشت روی تو روزی |
نشست و گفت قیامت به قامتی است که هستم که دل به گندم آدم فریب خار تو بستم |
||||
یغما جندقی (غزل) | |||||
پیوسته دلت شاد و لبت خندان باد |