یک شاخه گل ۹۵
یك شاخه گل برنامه شماره ۹۵. | |||||
دکلمه: فرنگیس اردلان | |||||
در طواف شمع می گفت این سخن پروانه ای بلبل از شوق گل و پروانه از سودای شمع |
سوختم زین آشنایان ای خوشا بیگانه ای هر كسی سوزد به نوعی در غم جانانه ای |
||||
ملك الشعرای بهار (غزل) | |||||
فرنگیس اردلان: | |||||
سراینده این ابیات بهار است: ملك الشعرای بهار زادهٔ خراسان. بهار در ادبیات فارسی و تازی استاد مسلم بود و در باستان شناسی مطالعات فراوان داشت و تالیفات بسیار. از آن جمله است: «احوال فردوسی،» «رساله در احوال مانی،» «احوال طبری،» «دورهٔ سبك شناسی» یا «تاریخ تتور نثر فارسی.» |
|||||
دکلمه: فرنگیس اردلان | |||||
در طواف شمع می گفت این سخن پروانه ای بلبل از شوق گل و پروانه از سودای شمع گر اسیر خال و خطی شد دلم عیبم مكن عاقلانش بارِ زنجیری دگر بر پا نهند این جنون تنها نه مجنون را مسلم شد بهار |
سوختم زین آشنایان ای خوشا بیگانه ای هر كسی سوزد به نوعی در غم جانانه ای مرغ جایی میرود كآنجاست آب و دانه ای روزی ار زنجیر از هم بگسلد دیوانه ای باش كز ما هم فتد اندر جهان افسانه ای |
||||
ملك الشعرای بهار (غزل) | |||||
ترانه: مرضیه | |||||
از غمِ دل ناله ها دارم | نباشد دردم را دوایی | كجایی ای ساقی كجایی | |||
جامی كه مرا دیوانه كند | با هستئ خود بیگانه كند | ||||
اثر نكند نالهٔ زارم | تا كی از برِ من جدایی | دور از دیدهٔ من چرایی | |||
ای مستی جان از بادهٔ تو خسته دلی دارم ز فتنهٔ گردون بس كه بَرَد سوزِ شرارهٔ غم جانم آمد جان به لبم وز دل جدا نشود تاب و تبم بازا در محَفِلِ من كز آتشِ غم سوزد دلِ من نباشد از جهان زقصهٔ اشگِ غم حاصلِ من |
جانی كه منم دلدادهٔ تو كه در سبویت جای می خون میریزد اگر بر آرم آه از دل آتش خیزد گرید چو شمعِ سحر روز و شبم از تنهایی ای راحتِ جان تا كی زغمت بنالد دلِ من نباشد از جهان ز قصهٔ اشكِ غم حاصلِ من |
||||
رهی معیری (ترانه) | |||||
روشنك: | پیوسته دلت شاد و لبت خندان باد . | ||||
گوینده خانم از رادیو: | |||||
شاخه گلی كه نثار شد شماره ۹۵ بود كه با صدای خانم مرضیه تنظیم یافته. آهنگ از آقای محجوبی، ترانه از آقای رهی معیری، آهنگ ابوعطا . |
|||||