یک شاخه گل ۷۶
یك شاخه گل برنامه شماره ۷۶ | |||||
دکلمه: روشنك | |||||
مه روی تو، شب موی تو، گل بوی تو دارد گردون كه سراپای وجودش همه چشم است |
گلزار جهان خرمی از روی تو دارد پیوسته نظر در خَمِ ابروی تو دارد |
||||
گلچین معانی (غزل) | |||||
گوینده: روشنك | |||||
نامش گلچین [معانی] است و كارش گلچینی، عاشق گل است و شیفته گلزار ایران. در سخنوری تواناست و در سخن سنجی و ابتكار مضامین بدیع دارای شهرتی به سزا. یكی از بهترین منظومات وی سنگ تراش ژاپنی است كه مشهور است و بهترین دلیل قدرت سخنوری او انسجام شعر او و تازگی تشبیهات اوست . قطعاتش لطیف و غزلهایش دلنشین است. | |||||
دکلمه: روشنك | |||||
مه روی تو، شب موی تو، گل بوی تو دارد گردون كه سراپای وجودش همه چشم است نرگس كه نظر باز بود در صف گل ها تا ساقی این بزم تویی باده گلرنگ گلچین كه به شیرین سخنی شهره شهر است |
گلزار جهان خرمی از روی تو دارد پیوسته نظر در خَمِ ابروی تو دارد تا چشم ترا دیده نظر سوی تو دارد این گرمی و لطف از اثر خوی تو دارد لطف سخن از لعلِ سخنگوی تو دارد |
||||
گلچین معانی (غزل) | |||||
آواز: بنان | |||||
من از روز ازل دیوانه بودم، دیوانهٔ روی تو، سر گشتهٔ كوی تو | |||||
سر خوش از بادهٔ مستانه بودم، در عشق و مستی افسانه بودم | |||||
نالان از تو شد چنگ و عود من، | |||||
تارِ موی تو تار و پودِ من | |||||
بی باده مدهوشم، ساغر نوشم ز چشمه نوش تو | |||||
مستی دهد ما را گل رخسارا بهار آغوش تو | |||||
چو بما نگری غمِ دل ببری كز باده نوشین تری | |||||
چو بما نگری غمِ دل ببری كز باده نوشین تری | |||||
سوزم همچو گُل از سودای دل، | |||||
دل رسوای تو من، رسوای دل | |||||
گر چه به خاك و خون كشیدی مرا روزی كه دیدی مرا | |||||
بازا كه در شامِ غم صبحِ امیدی مرا، صبحِ امیدی مرا | |||||
رهی معیری (ترانه) | |||||
گوینده: روشنك | |||||
پیوسته دلت شاد و لبت خندان باد . | |||||