یک شاخه گل ۶۶
یک شاخه گل برنامه شماره ٦٦ | |||||
ترانه: ترانه | |||||
امشب شده باز ای خدا طوفان به پا باداز بس گل درره پاشد،ازگل سازد گلهای گلشن، پژمرده چون من |
طوفان تقدیر، شد هر درختی آشفته چون پی فرشی برآیدهرجا که آیم گل بُوَد در زیرپایم چون پیشت آیم بعدازاین جانم فدایت |
||||
کی میتوانم دست گل آرم برایت | |||||
شعرمحلی قوچانی(ترانه) | |||||
شاعراست وشعرشناس، عاشق شعراست و سراینده ای با ذوق سرشار. نامش پژمان و زاده بختیار، گرچه امروز در ردیف سالخوردگان بشمارمی آید ولی هنوزدلی جوان و سری پرشور دارد. اشعارش در عین سادگی و روانی، حکایت از سوز درونی اش می کند و سلیقه ساده پسند او. | |||||
نازنینی ساده می خواهد دلم خوش ندارم حیله و نیرنگ را |
طرف گلشن، باده می خواهد دلم ماهرویی ساده می خواهد دلم |
||||
پژمان بختیاری(دوبیتی) | |||||
درکنج دلم عشق کسی خانه ندارد | کس جای دراین کلبه ویرانه ندارد | ||||
دل را به کف هرکه نهم بازپس آرد | کس تاب نگهداری دیوانه ندارد | ||||
پژمان بختیاری(غزل) | |||||
آواز: ترانه | |||||
امشب شده باز ای خدا طوفان به پا باداز بس گل درره پاشد،ازگل سازد گلهای گلشن، پژمرده چون من |
طوفان تقدیر، شد هر درختی آشفته چون پی فرشی برآیدهرجا که آیم گل بُوَد در زیرپایم چون پیشت آیم بعدازاین جانم فدایت |
||||
کی میتوانم دست گل آرم برایت | |||||
گلها رفت ازدستم به درآخر، توباد ای آسمان بااین جفا جان مرا آزرده کردی چون برگ زردم نالان زدردم |
هرچه چیزاست، با من ستیزد، گلهایم ازشاخه ریزد افسرده کردی چون گلم پژمرده کردی زیرا گلی در باغ خود دیگر ندارم |
||||
تا دسته گل بهرتوای زیبا بیارم | |||||
شعرمحلی قوچانی(ترانه) | |||||
گوینده: روشنک | |||||
پیوسته دلت شاد و لبت خندان باد. | |||||