یک شاخه گل ۵۶
روشنك (دکلمه) | |||||
این بار از نظامی گنجوی می شنوید ، نامش الیاس و تخلصش نظامی است. نظامی از بزرگان ادب ایران است. نظامی در داستان سرایی هم پایه فردوسی است و از شعرای بزرگ و بنام قرن ششم است. هفت پیكر از یادگارهای اوست، كه یكی از زینت های پر ارج ادبیات ایران است. |
|||||
دیده را با تو آشنایی هاست گر سر زلف تو كشم شاید |
وز تو در دیده روشنایی هاست روز روزِ گره گشایی هاست |
||||
نظامی (غزل) |
|||||
سیما بینا (ترانه) |
|||||
بهار آمد كه با هم گُل بچینیم ،بله آقا میرزا ماشالله چو بلبل در كنار خرمن گل، بله آقا میرزا ماشالله شرابِ شمسِ تبریز پیاله پر گوهر ریز حالا تو دادن یار حالا سر بندِ نگار |
چو بلبل در كنار گل نشینیم، بله آقا میرزا ماشالله نشینیم تا كه داغِ هم نبینیم، بله آقا میرزا ماشالله بزن بر سر عاشق كه عاشق كشتنی نیست حالا او استاد بنّا كه كشیده صد و پنجاه |
||||
كه ببردند پیشِ دخترها كه دختر ها بگویند: بارك الله بله آقا میرزا ماشالله | |||||
بیا بالا كه بالا لاله زاره، بله آقا میرزا ماشالله بهار آمد، گل آمد، سبزه آمد، بله آقا میرزا ماشالله شرابِ لعلِ تبریز پیاله پر گوهر ریز |
دل مو ناله داره، ناله داره، بله آقا میرزا ماشالله نیومد دلبرم دل بی قراره، بله آقا میرزا ماشالله بزن بر سر عاشق كه عاشق كشتنی نیست |
||||
حالا تو دادن یار، حالا سر بندِ نگار حالا او استاد بنّا كه كشیده صد و پنجاه كه ببردند پیشِ دخترها كه دختر ها بگویند: بارك الله بله آقا میرزا ماشالله |
|||||
شاعر ناشناس (ترانه محلی) |
|||||
روشنك (دکلمه) |
|||||
تدبیر كنم هر شب تا دل ز تو بر گیرم دل با تو در آمیزم كآمیخته ای با جان |
چون مهر بر آرد سر مهر تو زسر گیرم جانِ دگرم باید تا یار دگر گیرم |
||||
نظامی (غزل) |
|||||
كارم زغمت به جان رسیده است گفتی که برت آیم ای نظامی |
این كارد به استخوان رسیده است بشتاب كه وقتِ آن رسیده است |
||||
|
|
||||
غم تو خجسته بادا كه غمی است جاودانی دلِ من كجا پذیرد عوضِ تو دیگری را |
ندهم چنین غمی را به هزار شادمانی دگری به تو نماند تو به دیگری نمانی |
||||
نظامی (غزل) | |||||
سیما بینا (ترانه) |
|||||
|
هار آمد كه با هم گُل بچینیم، بله آقا میرزا ماشالله چو بلبل در كنار گل نشینیم، بله آقا میرزا ماشالله چو بلبل در كنار خرمن گل، بله آقا میرزا ماشالله نشینیم تا كه داغِ هم نبینیم، بله آقا میرزا ماشالله |
||||
شرابِ شمسِ تبریز پیاله پر گوهر ریز |
بزن بر سر عاشق كه عاشق كشتنی نیست |
||||
حالا تو دادن یار حالا سر بندِ نگار حالا او استاد بنّا كه كشیده صد و پنجاه كه ببردند پیشِ دخترها كه دخترها بگویند بارك الله، بله آقا میرزا ماشالله |
|||||
بیا بالا كه بالا لاله زاره، بله آقا میرزا ماشالله بهار آمد، گل آمد، سبزه آمد، بله آقا میرزا ماشالله شرابِ لعلِ تبریز پیاله پر گوهر ریز |
دل مو ناله داره، ناله داره، بله آقا میرزا ماشالله نیومد دلبرم دل بی قراره، بله آقا میرزا ماشالله بزن بر سر عاشق كه عاشق كشتنی نیست |
||||
حالا تو دادن یار حالا سر بندِ نگار حالا او استاد بنّا كه كشیده صد و پنجاه كه ببردند پیشِ دخترها كه دختر ها بگویند بارك الله، بله آقا میرزا ماشالله |
|||||
شاعر ناشناس (ترانه محلی) |
|||||
روشنك |
|||||
یوسته دلت شاد و لبت خندان باد |
|||||