یک شاخه گل ۴۰
یك شاخه گل برنامه شماره ۴۰ | |||||
دکلمه: روشنك | |||||
ركن الدین اوحدی از شعرای بنام قرن هشتم است. از اوحدی مراغه ای علاوه بر قصائد و غزلیات اثر دیگری به نام جام جم باقی است. |
|||||
خُنُك آن پیشه كارحاجتمند گشته قانع به رزق و روزی خویش چند سال از برای كارو هنر دل او دارد از امانت نور شب شود سر به سوی خانه نهد |
به كم و بیش ازین جهان خرسند دست در كار كرده سر در پیش خورده سیلی ز اوستاد و پدر دست او باشد از خیانت دور هر چه حق داد در میانه نهد |
||||
اوحدی مراغی (مثنوی جام جم) | |||||
ترانه: الهه | |||||
از شام زلفانت حذر رعنا چندان كه می خندی به چشمانم این فتنه بر سوای دل بنگر كه خوش فكندی این دُنگِ سرو اُن دُنگِ سر رعنا تا سایه ات دارم به سر رعنا همچون فرشته آمدی سویم از جامِ چشمِ مستِ خود مستم روا نگارا این دُنگِ سرو اُن دُنگِ سر رعنا قربانِ چشمِ مستِ تو رعنا به اوجِ آسمان رسید رعنا در حْسن و ناز و دلبری چون ساقِ نو بهاری این دُنگِ سرو اُن دُنگِ سر رعنا از عشق تو رسوا شدم رعنا سودای عشقت در سرم آمد در حْسن و ناز و دلبری چون ساقِ نو بهاری این دُنگِ سر و اُن دُنگِ سر رعنا از عشق تو رسوا شدم رعنا سودای عشقت در سرم آمد در حْسن و ناز و دلبری چون ساقِ نو بهاری این دُنگِ سر و اُن دُنگِ سر رعنا |
از چشم خندانت حذر رعنا از برق چشمانت حذر رعنا بر گو سرشت او رسد بر صید خود چه خندی رعنا پیش و من پشت سر رعنا سودای دیگر شد ز در رعنا كردی زخویشم بی خبر رعنا از دام و بزم حُسنِ خود سازم رها نگارا رعنا پیش و من پشت سر رعنا سیاهِ می پرستِ تو رعنا فریادِ من زدستِِ تو رعنا لطفی به ما نمی كنی و مهری به ما نداری رعنا پیش و من پشت سر رعنا رسوا در این دنیا شدم رعنا مجنون ازین سودا شدم رعنا لطفی به ما نمی كنی و مهری به ما نداری رعنا پیش و من پشت سر رعنا رسوا در این دنیا شدم رعنا مجنون ازین سودا شدم رعنا لطفی به ما نمی كنی و مهری به ما نداری رعنا پیش و من پشت سر رعنا |
||||
محلی | |||||
روشنك (دکلامه) | |||||
دل مست و دیده مست و تن بی قرار مست |
جانِ زبان چه چاره كند با سه چهار مست | ||||
اوحدی مراغی (غزل) | |||||
ای سفر كرده دلم بی تو بفرسود بیا | غمت از خاك درت بیشترم زود بیا | ||||
اوحدی مراغی (غزل) | |||||
پیوسته دلت شاد و لبت خندان باد |