یک شاخه گل ۳۹
یک شاخه گل برنامه شماره ۳۹ | |||||
گوینده: روشنك | |||||
لابد نام پروین اعتصامی را شنیده اید. پروین اعتصامی از شعرای قرن حاضر است. سی و پنج ساله بود که در فروردین ۱۳۲۰ بدرود حیات گفت، از پروین اعتصامی دیوانی باقی است شامل قصائد و مثنویات و قطعه هایی که روان است و متضمنِ معنای و پند های گران قیمت . | |||||
دکلمه: روشنك | |||||
به از پرهیزکاری زیوری نیست | چو اشکِ دردمندان گوهری نیست | ||||
پروین اعتصامی (غزل) | |||||
دکلمه: روشنك | |||||
خود بین چنان شدی که ندیدی مرا به چشم پندار من ضعیفم و نا چیز و ناتوان |
پیشِ هزار دیدهٔ بینا چه می کنی بی اتحاد من تو توانا چه می کنی |
||||
پروین اعتصامی (غزل) | |||||
دکلمه: روشنك | |||||
گویند زین پیاله کسی می نمی خورد تیمارِ کار خویش تو خود خور که دیگران |
بی دود زین تنور به کس نان نمی دهند هرگز برای جرمِ تو تاوان نمی دهند |
||||
پروین اعتصامی (غزل) | |||||
ترانه: الهه | |||||
مجنون نبودم، مجنونم كردی كدوم كوه و كمر بوی تو داره ــ یار همان ماهی كه از قبله زند سر ــ یا مجنون نبودم، مجنونم كردی ستاره در هوا نقشِ زمینِ یار خداوندا نگه دارِ نگین باش ــ یار مجنون نبودم، مجنونم كردی الا دختر كه موهای تو بوره ــ یار به حموم می روی زودی بیایی ــ یار مجنون نبودم، مجنونم كردی اگریارم به تهرون باشه می رُم ــ یار سرِ بندِ فِرِی مو جای نه صیاد مجنون نبودم، مجنونم كردی |
از شهر خودم بیرونم كردی ـ یار كدوم ماه جلوه ی روی تو داره نشون از طاقِ ابروی تو داره از شهرِ خودم بیرونم كردی ــ یار خودم انگشترو یارم نگینه كه یارِ اول و آخر همینه از شهر خودم بیرونم كردی یار به حموم می روی راهِ تو دوره كه آتیش بر دلُم مثلِ تنوره از شهر خودم بیرونم كردی یار سرِ بندِ فِرِش مو باشه می رُم به دستِ نوبووَش مو باشه می رُم از شهرِ خودم بیرونم كردی یار |
||||
شاعر ناشناس (ترانه محلی) | |||||
روشنک : | |||||
پیوسته دلت شاد و لبت خندان باد | |||||