یک شاخه گل ۳۸
روشنك (دکلمه) | |||||
از صائب تبریزی شاعر قرن یازدهم مكرر گفته ایم كه نامش محمد علی است و در اصفهان تولد یافته، ولی چون پدرانش تبریزی بوده اند به صائب تبریزی مشهور است. این بار نیز از اشعار او می شنوید. صائب از پایه گذاران سبكی است كه به سبك هندی مشهور است. |
|||||
گر سجود گُل كنم بر سنّت بلبل خطاست حریص را نكند نعمت دو عالم سیر |
من كه در آتش پرستی امت پروانه ام همیشه آتش سوزنده اشتها دارد |
||||
صائب تبریزی (غزل) |
|||||
تا توان از خون من كردن نگارین دست را |
از حنا بهر چه باید كرد رنگین دست را |
||||
صائب تبریزی (غزل) |
|||||
در معركه عشق زجرات خبری نیست |
غیر از سپر انداختن اینجا سپری نیست |
||||
صائب تبریزی (غزل) |
|||||
سیما بینا (ترانه) |
|||||
نمی دونم كه چشمونت چه رنگه غم مرانیم به سر تا پای خود عیبی نداری غم مرانیم می خوام تنها بخوابم لبِ دریا بخوابم سر راهت نشینم خسته خسته غم مرانیم گُل ریحون چنین بویی نداره غم مرانیم قمر یار تونم مو خریدارِ تونم مو سه پنج روز است كه بوی گل نیآمد غم مرانیم بریم از باغبانِ گل بپرسیم غم مرانیم می خوام تنها بخوابم لبِ دریا بخوابم |
ولی دانم كه رنگِ آن قشنگه غم مرانیم ولی افسوس كه قلبت مثله سنگه غم مرانیم می خوام تنها بشینم فلك ای داد لب دریا بشینم گلِ ریحون بچینم دسته دسته غم مرانیم دلِ مو طاقت دوری نداره غم مرانیم همون شبهای مهتاب فلك ای داد هوا دارِ تونم مو صدای چهچهٔ بلبل نیآمد غم مرانیم چرا بلبل زسیلِ گُل نیآمد غم مرانیم می خوام تنها بشینم فلك ای داد لب دریا بشینم |
||||
شاعر ناشناس (غزل محلی) |
|||||
روشنك |
|||||
پیوسته دلت شادو لبت خندان باد. |
|||||