یک شاخه گل ۳۶
گوینده: روشنک | |||||
این بار از اشعار وحشی بافقی خواهید شنید. البته می دانید که وحشی زاده کرمان است و از شعرای قرن دهم. از وحشی بافقی علاوه بر قصایدی که بیشتر در مدح شاه طهماسب صفوی و در درباریان اوست، سه مثنوی با نام فرهاد و شیرین، خلد برین و ناظم و منظوم باقی مانده است. وحشی دارای اشعار دلنشین دیگر هم هست. از آنجمله مربعیست که شاهکار او محسوب می شود. اینک چند بیتی از آن را با صدای خانم روحبخش می شنویم. |
|||||
ترانه: خانم روحبخش | |||||
روزگاری من و دل ساکن کویی بودیم دل و دین باخته، دیوانه رویی بودیم |
ساکن کوی بت عربده جویی بودیم بسته سلسله سلسله مویی بودیم |
||||
کس درآن سلسله غیرازمن ودل بند نبود یک گرفتار از این جمله که هستند نبود |
|||||
|
|||||
نرگس غمزه زنش این همه بیمارنداشت ین همه مشتری و گرمی بازارنداشت |
سنبل پرشکنش هیچ گرفتارنداشت یوسفی بود ولی هیچ خریدارنداشت |
||||
اول آن کس که خریدارشدش من بودم باعث گرمی بازار شدش من بودم |
|||||
دکلمه: خانم روحبخش | |||||
اول آن کس که خریدار شدش من بودم | باعث گرمی بازار شدش من بودم | ||||
ترانه: خانم روحبخش | |||||
اول آن کس که خریدار شدش من بودم | باعث گرمی بازار شدش من بودم | ||||
دکلمه: روشنک | |||||
گرچه از خاطر وحشی هوس روی تو رفت شد دل آزرده و آزرده دل از کوی تو رفت |
وز دلش آرزوی قامت دلجوی تو رفت با دل پر گله از ناخوشی خوی تو رفت |
||||
حاش لله که وفای تو فراموش کند سخن مصلحت آمیز کسان گوش کن |
|||||
ترانه: خانم روحبخش | |||||
گرچه از خاطر وحشی هوس روی تو رفت شد دل آزرده و آزرده دل از کوی تو رفت |
وز دلش آرزوی قامت دلجوی تو رفت با دل پر گله از ناخوشی خوی تو رفت |
||||
حاش لله که وفای تو فراموش کند سخن مصلحت آمیز کسان گوش کن |
|||||
وحشی بافقی( ترکیبند) | |||||
گوینده: روشنک | |||||
پیوسته دلت شاد و لبت خندان باد |