یک شاخه گل ۲۷
دکلمه: روشنک | |||||
ابوطالب كلیم از شعرای قرن دوازدهم است و یكی از سرایندگانی است كه سبك هندی را مانند عُرفی و صائب پیش گرفته بود. كلیم زاده همدان است، ولی چون مدتی در كاشان بسر برده بعضی او را كلیم كاشانی می گویند. |
|||||
|
|||||
دل گمان دارد كه پوشیده است رازِ عشق را | |||||
شمع را فانوس پندارد كه پنهان كرده است | |||||
كلیم كاشانی (غزل) | |||||
یعنی همانطور كه وجودِ شمعِ روشن در فانوس بواسطه نور پیداست، عشق هم اگر در دلی بود، دل را روشن می كند، و اثرش هویداست. | |||||
ترانه: الهه | |||||
به غربت ماندم مو دل بی قراره - یار زچشمِ یارِ مو بُر ره گذاره - یار از شهر ما هر كی از او خبر آره خدایا گر دهی عمر دوباره - یار دلم سرگشته یارم دیارِ - یار از شهر ما هر كی از او خبر آره مرا خانه میآد نه سبزه زارِ - یار همه یارون كنارِ هم نشستن - یار از شهر ما هر كی از او خبر آره |
خودم اینجی دلم پیشِ نگارهِ - یار در این دنیا كسی جز مو نداره چشم انتظاره به مو بگه یارت یاری نداره چشم انتظاره می رْم اُنجی كه یارم خانه داره - یار گُلم مثه خارُم شب زنده داره، چشم انتظاره به مو بگه یارت یاری نداره، چشم انتظاره بهار نارنجِ مو پُر برگ و بارِ - یار دو چشمِ یارِ مو بر رهگذاره چشم انتظاره به مو بگه یارت یاری نداره چشم انتظاره |
||||
شاعر ناشناس (ترانه) | |||||
دکلمه: روشنک | |||||
دل گمان دارد كه پوشیده است رازِ عشق را | شمع را فانوس پندارد كه پنهان كرده است | ||||
كلیم كاشانی (غزل) | |||||
دکلمه: روشنک | |||||
بامن آمیزش او الفت موج است و كنار به تكلم، به خموشی ، به تبسم، به نگاه |
دم به دم با من و پیوسته گریزان از من می توان برد به هر شیوه دل آسان از من |
||||
كلیم كاشانی (غزل) | |||||
دکلمه: روشنک | |||||
بد نامی حیات دو روزی نبود بیش یك روز صرفِ بستن دل شد به این و آن |
آن هم كلیم با تو بگویم چه سان گذشت روز دگر به كندن دل زین و آن گذشت |
||||
كلیم كاشانی (غزل) | |||||
ترانه: الهه | |||||
به غربت ماندم مو دل بی قراره - یار زچشمِ یارِ مو بُر ره گذاره - یار از شهر ما هر كی از او خبر آره خدایا گر دهی عمر دوباره - یار دلم سرگشته یارم دیارِ - یار از شهر ما هر كی از او خبر آره مرا خانه میآد نه سبزه زارِ - یار همه یارون كنارِ هم نشستن - یار از شهر ما هر كی از او خبر آره |
خودم اینجی دلم پیشِ نگارهِ - یار در این دنیا كسی جز مو نداره چشم انتظاره به مو بگه یارت یاری نداره چشم انتظاره می رْم اُنجی كه یارم خانه داره - یار گُلم مثه خارُم شب زنده داره، چشم انتظاره به مو بگه یارت یاری نداره، چشم انتظاره بهار نارنجِ مو پُر برگ و بارِ - یار دو چشمِ یارِ مو بر رهگذاره چشم انتظاره به مو بگه یارت یاری نداره چشم انتظاره |
||||
شاعر ناشناس (ترانه) | |||||
دکلمه: روشنک | |||||
پیوسته دلت شاد، و لبت خندان باد |