برگ سبز ۲۴
دکلمه: سلطانی | |||||
چشم بگشا كه جلوهٔ دلدار این تماشا چو بنگری گویی |
به تجلی است از در و دیوار لیس فیالدار غیرهُ دیّار |
||||
منسوب به عطار (قصیده) | |||||
دکلمه: سلطانی | |||||
گفتم اندر قدمت این سر و این جان من است گفتم این چیست كزو سینهام آتشكده گشت گفتم احسان تو گردد به كه افزوده مدام گفتم از درد نماندم به دل امید علاج گفتم از گردش چشم تو شود عاقل سست |
گفت هر جا سر و جانی است گروگان من است گفت این عشق من است آتش سوزان من است گفت بر آنكه به جان شاكر احسان من است گفت دردی است كه همسایهٔ درمان من است گفت از دُردكش حلقهٔ مستان من است |
||||
صفیعلیشاه (غزل) | |||||
آواز: ذبیحی | |||||
ای عاشقان ای عاشقان من عاشق فرزانهام جانانه را گم كردهام تا چند زین سرگشتگی دادم صلای ناگهان اندر زمین و آسمان گر طالب گنجی بیا تا من نشانی گویمت چابكسوار حضرتم امشب مرا تند است خو ای شمس تبریزی بیا از ما چرا بیگانهای |
با شمع وصلش در جهان پروانهام پروانهام از ما مشو غافل چنین فرزانهام فرزانهام اینك منادی میزنم میخانهام میخانهام بشنو ز من آن گنج را ویرانهام ویرانهام اندر میان قلبها مردانهام مردانهام كز هر چه غیر حق بود بیگانهام بیگانهام |
||||
منسوب به مولانا (غزل) | |||||
دکلمه: سلطانی | |||||
دل در اندیشهٔ آن زلف گرهگیر افتاد بس كه بر نالهٔ دل گوش ندادی آخر |
عاقلان مژده كه دیوانه به زنجیر افتاد هم دل از ناله و هم ناله زتأثیر افتاد |
||||
فروغی بسطامی (غزل) | |||||
دکلمه: سلطانی | |||||
مو به مو بستهٔ آن زلف گرهگیر شدم | آخر از فیض جنون قابل زنجیر شدم | ||||
فروغی بسطامی (غزل) | |||||
دکلمه: سلطانی | |||||
زیبد كه زدرگاهت نومید نگردد باز | آنكس كه به امیدی بر خاك درت افتد | ||||
عراقی (غزل) | |||||
این هم برگ سبزی بود تحفهٔ درویش، علی نگهدار شما. | |||||