گلهای صحرایی ۳۳
روشنك (گوینده) | |||||
به چشمونُم خدنگ غم شكستی چو تنها گشتم و سرگشتۀ عشق |
منو از آشنایونُم گسستی تو با بیگانگون رفتی نشستی |
||||
محلی (دوبیتی) | |||||
اگر یارُم چو گل خوش آب و رنگه بگو با او خدایا تا بِدونه |
چه گویُم از دل او سنگه، سنگه دل حسرتكش مو تنگه، تنگه |
||||
محلی (دوبیتی) | |||||
كورس سرهنگزاده (ترانه) | |||||
اگر یارُم چو گُل خوش آب و رنگه بگو با او، بگو با او خدایا تا بِدونه مَپُرس از مو ای گُل حالُم خواهم كه تنها همراهِ غمها |
چه گویُم از دلِ او سنگه، سنگه دلِ حسرتكشِ مو تنگه، تنگه كه همچون نِی زِ دل نالُم از خود گریزُم صحرا به صحرا |
||||
شعر محلی | |||||
كورس سرهنگزاده (آواز) | |||||
جهان دیدیم و جانون را ندیدیم همه روی جهان گشتیم با دل |
طبیب ِ دردِ و درمون را ندیدیم وفای نازنینون را ندیدیم |
||||
محلی (دوبیتی) | |||||
كورس سرهنگزاده (ترانه) | |||||
یك شو تو یادم كن، شادم كن، ای غمخوارم تا رفتی از نظرم ای تاج سرُم ای بیگانه ز وفا بنگر چه بلا آرد یك شو تو یادم كن، شادم كن ای غمخوارم تا رفتی از نظرُم ای تاج سرُم ای بیگانه ز وفا بنگر چه بلا آرد |
دستی بر دوشُم ای جونُم ز كه بیمارم نازت بخرُم دل وای، وای، وای به سرُم دل وای، وای، وای دستی بر دوشُم ای جونُم ز كه بیمارم نازت بخرُم دل وای، وای، وای به سرُم دل وای، وای، وای |
||||
محلی | |||||
گوینده: روشنك |
|||||
گلهای صحرایی را همیشه رایحهای دلانگیز است. | |||||