گلهای صحرایی ۱۴
سیما بینا (ترانه) | |||||
نمیدونم كه چشمونت چه رنگه قَََمَرانی به سر تا پای خود عیبی نداری قَََمَرانی میخوام تنها بخوابُم لبِ دریا بخوابُم سر راهت نشینُم خسته خسته قَََمَرانی گُل ریحون چنین بویی نداره قَََمَرانی قمر یار تونُم مو خریدارِ تونُم مو سه پنج روز است كه بوی گُل نیومد قَََمَرانی بریم از باغبان گُل بپرسیم قَََمَرانی میخوام تنها بخوابم لبِ دریا بخوابم |
ولی دانُم كه رنگِ آن قشنگه قَََمَرانی ولی افسوس كه قلبِتِ مثلِ سنگه قَََمَرانی میخوام تنها بشینُم فلك ای داد لب دریا بشینُم گُل ریحون بچینم دسته دسته قَََمَرانی دلِ مو طاقت دوری نداره قَََمَرانی هَمون شبهای مهتاب فلك ای داد هوادارِ تونم مو صدای چهچه بلبل نیومد قَََمَرانی چرا بلبل به سیل گُل نیومد قَََمَرانی میخوام تنها بشینُم فلك ای داد لب دریا بشینم |
||||
محلی | |||||
گوینده: روشنك | |||||
گلی از دست من بستون و بو كن به هر جا میروی كه من نباشم |
میون هر دو زلفونت فرو كن به جای من تو با گل گفتوگو كن |
||||
محلی (دو بیتی) | |||||
سیما بینا (آواز) | |||||
گلی از دست من بستون و بو كن به هر جا میروی كه من نباشم |
میون هر دو زلفونت فرو كن به جای من تو با گل گفتوگو كن |
||||
محلی (دو بیتی) | |||||
روشنك (دکلمه) | |||||
سر راهت نشینُم خَسته خَسته گُلِ ریحون چنون بویی ندارِه |
گُلِ ریحون بچینُم دَسته دَسته دِلِ مو طاقت دوری ندارِه |
||||
محلی (دو بیتی) | |||||
سیما بینا (ترانه) | |||||
گوینده: روشنك | |||||
گلهای صحرایی را همیشه رایحهای دلانگیز است. | |||||