برگ سبز ۲۹۹
|
|
|
|
|
|
گوینده (روشنک): |
|
|
|
|
|
|
زلفین سیه خم بخم اندر زده ای باز |
بختِ منِ شوریده بهم بر زده ای باز |
|
||
بر ساغر بختم زده ای سنگ ولیكن |
با تو نتوان گفت كه ساغر زده ای باز |
||||
من سر چو قلم بر سر فرمان تو دارم |
با آنكه من سر زده را سر زده ای باز |
||||
از آه دلِ سوخته زنهار حذر كن |
كاتش به منِ سوخته دل در زده ای باز |
||||
شهباز غمت راست كبوتر دلِ سلمان |
در یاب كه بر صید كبوتر زده ای باز |
||||
سلمان ساوجی (غزل) |
|||||
در جهان هر چه به اندازه بود یار كم است |
قدر بسیار بدانید كه بسیار كم است |
||||
بتی آنسان كه پسندد دل و خواهد به كف آر |
گر چه زین جنسِ گرانمایه به بازار كم است |
||||
دوش گفتم كه به یكبار چو پروانه شوم |
شمع خوش خنده زنان گفت كه یكبار كم است |
||||
عماد خراسانی (غزل) |
|||||
تصنیف ضربی (ایرج) : |
|||||
زند هر شب خیالت راه خوابم |
فریبد آرزویت چون سرابم |
||||
اگر جویی دلم ای مه چه تابی |
كه آمد بر لب بام آفتابم |
||||
آواز (ایرج) : |
|||||
گَرم خواهی به یاری دستگیری |
بگیر اكنون كه بگذشت از سر آبم |
||||
بریدی آنچنان از من كه دیریست |
خیالت هم نمی آید بخوابم |
||||
زند تا در دل افسرده آتش |
بیا ساقی شرابم ده شرابم |
||||
|
|
دكتر علی صدارت(متخلص به نسیم) |
|||
گوینده (روشنک): |
|||||
|
در جهان هر چه به اندازه بود یار كم است |
قدر بسیار بدانید كه بسیار كم است |
|||
|
بتی آنسان كه پسندد دل و خواهد به كف آر |
گر چه زین جنسِ گرانمایه به بازار كم است |
|||
|
دوش گفتم كه به یكبار چو پروانه شوم |
شمع خوش خنده زنان گفت كه یكبار كم است |
|||
|
قدرِ دلدار ندانست و چنین سوخت عماد |
دوستان قدر بدانید كه دلدار كم است |
|||
|
|
|
عماد خراسانی (غزل) |
||
تصنیف ضربی (ایرج) : |
|
|
|||
|
زند هر شب خیالت راه خوابم |
فریبد آرزویت چون سرابم |
|||
|
اگر جویی دلم ای مه چه تابی |
كه آمد بر لب بام آفتابم |
|||
دكتر علی صدارت(متخلص به نسیم) |
|||||
|
|
|
|
|
|