برگ سبز ۲۹۶
|
|
|
|
|
|
گوینده ( روشنک) : |
|
|
|
|
|
|
هر شب من و دل تا سحر در گوشه ی ویرانه ها |
داریم از دیوانگی با یكدگر افسانه ها |
|
||
اندر شمار بیدلان ، در حلقه ی بی حاصلان |
نی در حساب عاقلان ، نی در خور فرزانه ها |
||||
از سینه برده كینه ها ، آیینه كرده سینه ها |
دیده در آن آیینه ها ، عكس رخ جانانه ها |
||||
سنگ ملامت خورده ها ، از كودكان آزرده ها |
دل زنده ها ، تن مرده ها ، فرزانه ها ، دیوانه ها |
||||
نی در پی اندیشه ها ، نی در خیالِ پیشه ها |
چون شیر ها در بیشه ها ، چون مور ها در لانه ها |
||||
میرزا حبیب خراسانی (غزل) |
|||||
آواز (عبدالوهاب شهیدی) : |
|||||
گر ای طبیبِ دردِ من از حالم آگاهی بیا |
ور ای امید زندگی ، مرگم نمی خواهی بیا |
||||
آیینه رویا جز تو كس ناید به امدادِ نفس |
دیگر تو می دانی و بس خواهی برو خواهی بیا |
||||
بین جان از غم خسته ام ، وین دست از جان شسته ام |
در چاره ی دردم مكن ، زین بیش كوتاهی بیا |
||||
|
|
احمد گلچین معانی |
|||
زاهد بودم ، ترانه گویم كردی |
سر حلقه ی بزم و باده جویم كردی |
||||
سجاده نشین با وقاری بودم |
بازیچه كوكانم كردی |
||||
احمد گلچین معانی |
|||||
حرمانِ رنج افزوده شد ، گلچین زغم فرسوده شد |
گر ای طبیبِ دردِ من از حالم آگاهی بیا |
||||
احمد گلچین معانی |
|||||
|
|
|
|
|
|