برگ سبز ۲۸۷
|
|
|
|
|
|
گوینده (روشنک) : |
|
|
|
|
|
|
نه من تنها گرفتارم به دام زلف زیبایی |
كه هر كس با دلارامی سری دارند و سودایی |
|
||
|
قرین یار زیبا را چه پروای چمن باشد |
هزاران سرو بستانی فدای سرو بالایی |
|
||
|
مرا وقتی زنزدیكان ملامت سخت می آمد |
نترسم دیگر از باران كه افتادم به دریایی |
|
||
|
تو خواهی خشم بر ما گیرو ، خواهی چشم بر ما كن |
كه ما را با كسی دیگر نماندست از تو پروایی |
|
||
|
|
|
سعدی (غزل) |
||
|
خدا را صاف كن با ما دل بی كینه ی خود را |
مدار از خاكساران در غبار آیینه ی خود را |
|
||
|
دلم گنجینه ی راز است و بر لب مُهر خاموشی |
كه پیش غیر نگشایم درِ گنجینه خود را |
|
||
|
|
بابا فغانی شیرازی (غزل) |
|||
|
گل آمد ساقیا محبوب گلرخسار می باید |
می بیغش به دست آمد ، گل بی خار می باید |
|
||
|
|
بابا فغانی شیرازی (غزل) |
|||
آواز (محمد رضا شجریان) : |
|
|
|
||
|
امشب ندانم ای بت زیبا چه می كنی |
ما بی تو خون خوریم تو بی ما چه می كنی |
|
||
|
گوئی كه همچو مائی و بی ما بسر بری |
برگو ، برگو كه عاشقی و شكیبا چه می كنی |
|
||
|
یك آسمان ستاره شبم زیب دامن است |
ای ماه من بگو كه تو شبها چه می كنی |
|
||
|
خون ریختن ، بناحق و با غیر ساختن |
امروز می توانی ، فردا چه می كنی |
|
||
|
گل را برای صحبت خار آفریدند |
دیوانه بلبل این همه غوغا چه می كنی |
|
||
|
گیرم جفا كنی و نهانی خطا كنی |
با این دو مستِ نرگس گویا چه می كنی |
|
||
|
گیرم كه آه و ناله نهان می كنی عماد |
با اشكهای دیده ى رسوا چه می كنی |
|
||
|
|
|
مرحوم عماد خراسانی (غزل) |
||
|
|
|
|