برگ سبز ۲۸۱
|
|
|
|
|
|
گوینده ( فیروزه امیر معز ) |
|
|
|
|
|
|
كاش گردون از سرم بیرون برد سودای تو |
یا مرا صبری دهد چندان كه استغنای تو |
|
||
|
از غرور حسن گر نبود ترا پروای ما |
از جنون عشق ما را نیست هم پروای تو |
|
||
|
عشق چون پنهان نماند زین درم آواره كن |
تا نه تو بد نام گردی و نه من رسوای تو |
|
||
|
|
|
امیدی تهرانی |
||
|
چه سود پیش تو فریاد بیقراری ما |
نه آه در تو اثر می كند نه زاری ما |
|
||
|
امیدم از تو مبدل به نا امیدی شد |
نتیجه عجبی داد امیدواری ما |
|
||
|
|
|
شاعر ناشناس |
||
|
كی راز دل خود به تو گفتم كه پس از من |
چون مدعیان با در و دیوار نگفتی |
|
||
|
|
|
شاعر ناشناس |
||
|
دل نقد جان به خاك در دلستان سپرد |
بوسید آستانش و با بوسه جان سپرد |
|
||
|
هر نقد عشوه ای كه لبش زآستین فشاند |
حسرت به دیده ، دیده به دل ، دل به جان سپرد |
|
||
|
|
شاعر ناشناس |
|||
آواز (گلپایگانی) : |
|
|
|
||
|
شبی گریم ، شبی نالم ، زهجرت داد از این شب ها |
به شب های غمت در مانده ام فریاد ازین شب ها |
|
||
|
چنین كز دوریت هر شب در آب و آتشم دانم |
كه خاك هستیم آخر رود برباد از این شب ها |
|
||
|
به اشك و آه چندم شمع سان هر شب سحر گردد |
نسیم مرگ كو ، تا سازدم آزاد ازین شب ها |
|
||
|
شبی گریم شبی نالم ، زهجرت داد از این شب ها |
به شب های غمت در مانده ام فریاد ازین شب ها |
|
||
|
|
|
مشتاق اصفهانی |