برگ سبز ۲۷۶
|
|
|
|
|
|
گوینده (روشنک) |
|
|
|
|
|
|
ناله زار شنو حالِ دلِ زار مپرس |
چشم خون بار ببین از دل افكار مپرس |
|
||
|
روزم از محنت هجران چو شب غم سیه است |
با چنین روز سیاهم زشب تار مپرس |
|
||
|
|
|
|
||
|
عشق پدیدار هست یار پدیدار نیست |
پرتو دیدار هست زَهره دیدار نیست |
|
||
|
در ره او سال ها رفتم و سودی نداشت |
بر در او بار ها آمدم و بار نیست |
|
||
|
دعوی یاری او كردم و سودی نداشت |
یاری ما باطل است ، یار اگر یار نیست |
|
||
|
خواستم از زلف او رشته زنار گفت |
رو كه چو تو مشركی لایق زنار نیست |
|
||
|
|
اهلی ترشیزی (غزل) |
|||
آواز ( ایرج) : |
|
|
|
||
|
شبی گریم شبی نالم زهجرت داد از این شب ها |
به شب های غمت در مانده ام فریاد از این شب ها |
|
||
|
چنین كز دوریت هر شب در آب و آتشم دانم |
كه خاك هستیم آخر رود بر باد از این شب ها |
|
||
|
به اشك و آه چندم شمع سان هر شب سحر گردد |
نسیم مرگ كو ؟ تا سازدم آزاد از این شب ها |
|
||
|
بسم روز از غمت شب شد ، بسم شب روز و من بی تو |
بسر بردم غمین ز آن روزها ناشاد از این شب ها |
|
||
مشتاق اصفهانی (غزل) |
|||||
گوینده (روشنک) : |
|
|
|
||
|
ای مراغرقه به خون دیده خونبار از تو |
سینه مجروح و جگر ریش و دل افكار از تو |
|
||
|
ای مرا همه چون ذره زخورشید رُخَت رقص كنان |
مانده چون سایه منم در پس دیوار از تو |
|
||
|
ذره ذره مگر از مهر تو بر دارم دل |
ور نه دل بر نتوان داشت بیكبار از تو |
|
||
|
روی بنما كه تا جان دهم از شوق رُخَت |
جان سپردن زمن و منت بیدار از تو |
|
||
|
گاه تیرِ تو كِشم از دل و گه ناوك آه |
آه تا چند كِشم این همه آزار از تو |
|
||
|
|
|
شاعر ناشناس(غزل) |
||
|
|
|
|
||
|
|
|
|