برگ سبز ۲۲۲
گوینده: روشنک | |||||
میگرفتیم به جانان سر راهی گاهی نه عجب گر نگهش داشت سر الفت ما |
او هم از لطف نهان داشت نگاهی گاهی فرق را هست نوازش به گیاهی گاهی |
||||
حزین لاهیجی (غزل) | |||||
دکلمه: روشنک | |||||
كاش بیرون فتد از سینه دل زار مرا بیبقا شادی وصل تو و دانم كه ز پی
|
كُشت نالیدن این مرغ گرفتار مرا آرد این خندة كم گریة بسیار مرا كرد از خواب عدم بهر چه بیدار مرا |
||||
مشتاق اصفهانی (غزل) | |||||
آواز: گلپایگانی | |||||
آسوده دلا حالِ دلِ زار چه دانی شب تا به سحر خفته به خلوتگه نازی ای فاخته پروازكنان بر سر سروی جامی تو و جامِ می و مدهوشی و مستی |
خونخواری عشاق جگرخوار چه دانی بیخوابی این دیدة بیدار چه دانی درد دلِ مرغان گرفتار چه دانی راه و روش مردم هشیار چه دانی |
||||
جامی (غزل) | |||||
دکلمه: روشنک | |||||
كاش بیرون فتد از سینه دل زار مرا بیبقا شادی وصل تو و دانم كه ز پی آنكه آخر به صد افسانه به خوابم میكرد |
كُشت نالیدن این مرغ گرفتار مرا آرد این خندة كم گریة بسیار مرا كرد از خواب عدم بهر چه بیدار مرا |
||||
مشتاق اصفهانی (غزل) | |||||