برگ سبز ۱۵۰
گوینده: روشنک | |||||
چشم بگشا که جلوه دلدار این تماشا چو بنگری گویی |
به تجلی است از درودیوار لیس فی الدارغیره دیار |
||||
منسوب به عطار (قصیده) | |||||
دکلمه: روشنک | |||||
در سلوكم گفت پنهان عارف وارستهای از گلستان جهان گفتم چه باشد بهره؟ گفت گوهر غم نیست جز در بحر طوفانزای عشق |
نقد سالك نیست جز تیمار قلب خستهای در بهار عمر ز ازهار حقیقت دستهای كیست از ما ای حریفان دست از جان شستهای |
||||
دهخدا (غزل) | |||||
دکلمه: روشنک | |||||
رفتی ز پیش دیده و بر جان نشستهای از ما چه دیدهای كه به صد سوز همچو شمع بر چشم غیر اگر بنشینی به دلبری ای اشك هر چه ریزمت از دیده زیر پای |
از خاطرم چو اشك به دامان نشستهای خندان میان بزم حریفان نشستهای اندیشه كن چو اشك كه لرزان نشستهای بینم كه باز بر سر مژگان نشستهای |
||||
علی اشتری (فرهاد) (غزل) | |||||
آواز: گلپایگانی | |||||
امشب شرابخانة رندان خموش بود با آن یگانگی كه به میخانه دیدهام افتاده بود پیر خراباتیان بپا پایی كه رهنورد مقام حقیقت است برخیز ساقیا می چون آفتاب ده |
نه رنگ در پیاله نه باده به جوش بود بیگانگی فزود كه ساقی بهوش بود بار گران خلق هنوزش به دوش بود كی جای سنگ حادثهای پردهپوش بود كه امشب شرابخانة رندان خموش بود |
||||
بیژن ترقی (غزل) | |||||
دکلمه: روشنک | |||||
زیبد كه ز درگاهت نومید نگردد باز | آن كس كه به امیدی بر خاك درت افتد | ||||
عراقی (غزل) | |||||
گوینده: روشنک | |||||
این هم برگ سبزی بود تحفة درویش، علی نگهدار شما. |