گلهای رنگارنگ ۲۰۵ب
دکلمه: روشنک | |||||
ای دل چو در خانۀ خمار گشادند ازخود به درآ دررخ خوبان نظری کن در گوش دلم گفت صبا دوش:" عراقی |
مِی نوش که از مِی گره کار گشادند درخان منشین چون در گلزار گشادند دربند در خود که در یار گشادند" |
||||
دربند درخود که دریارگشادند | |||||
عراقی(غزل) | |||||
دکلمه: روشنک | |||||
ما دل خود را به دست شوق شکستیم تا ننشیند به خاطر تو غباری |
هرشکنش رابه تارزلف تو بستیم ازسرجان خاستیم و با تو نشستیم |
||||
فروغی بسطامی(غزل) | |||||
ترانه: مرضیه | |||||
دارم دلی خونین بی لاله رویی جویی زخود رانم از دیده بی او خیزد از جگر نالۀ من دور از آن مَه غنچه دهن فتادم ازپا زناتوانی چون سایه درکوی او کاتشین عذارتوای گُل برده صبرو هوشم |
افتاده چون اشکم بر خاک کویی چون لاله ای بینم بر طرف جویی دور از آتشین لالۀ من به نوبهاران روز و شب بُود دیدۀ من ستاره باران صبا پیامی ز مهربانی ازمن ببر سوی او جان و دل درآتش ولیکن لاله سان خموشم |
||||
(رهی معیری) | |||||
دکلمه: روشنک | |||||
روزگاری من و دل ساکن کویی بودیم دین و دل باخته دیوانۀ رویی بودیم |
ساکن کوی بُت عربده جویی بودیم بستۀ سلسلۀ سلسله مویی بودیم |
||||
کس درآن سلسله غیرازمن و دل بند نبود یک گرفتارازاین جمله که هستند نبود |
|||||
نرگس غمزه زنش این همه بیمارنداشت این همه مشتری و گرمی بازار نداشت |
سنبل پُرشِکنش هیچ گرفتار نداشت یوسفی بود ولی هیچ خریدارنداشت |
||||
اول آن کس که خریدارشدش من بودم باعث گرمی بازار شدش من بودم |
|||||
عشق من شدسبب خوبی و رعنایی او بس که کردم همه جا شرح دلارایی او |
داد رسوایی من شهرت زیبایی او شهر پُرگشت ز غوغای تماشایی او |
||||
این زمان عاشق سرگشته فراوان دارد کی سربرگ من بی سروسامان دارد؟ |
|||||
وحشی بافقی (ترکیبات: شرح پریشانی) | |||||
ترانه: مرضیه | |||||
دارم دلی خونین بی لاله رویی جویی ز خود رانم از دیده بی او خیزد از جگر نالۀ من دور از آن مَه غنچه دهن فتادم ازپا زناتوانی چون سایه درکوی او کاتشین عذارتوای گُل بُرده صبروهوشم |
افتاده چون اشکم بر خاک کویی چون لاله ای بینم برطرف جویی دور از آتشین لالۀ من به نوبهاران روز و شب بُود دیدۀ من ستاره باران صبا پیامی ز مهربانی ازمن ببرسوی او جان و دل درآتش ولیکن لاله سان خموشم |
||||
(رهی معیری) | |||||