برگ سبز ۱۴۴
گوینده: روشنک | |||||
چشم بگشا که جلوه دلدار این تماشا چوبنگری گویی |
به تجلی است از درودیوار لیس فی الدارغیره دیار |
||||
منسوب به عطار (قصیده) | |||||
دکلمه: پیمان | |||||
من عاشق دیوانهام از خویشتن بیگانهام آیید و زنجیرم كنید با عقل تدبیرم كنید افروختم، افروختم آتش گرفتم سوختم |
او شمع و من پروانهام، دیوانهام، دیوانهام از عشق او سیرم كنید، بیگانهام، بیگانهام تا عاشقی آموختم، بیگانهام، بیگانهام |
||||
آواز: ناصر مسعودی | |||||
من عاشق دیوانهام از خویشتن بیگانهام آیید و زنجیرم كنید با عقل تدبیرم كنید نی، نی خطا گفتم خطا بگذار تا سوزد مرا این سینة پُر سوز من، وین اشك شب افروز من افروختم، افروختم آتش گرفتم سوختم آسیمه سر آسیمه دل پای خرد مانده به گِل آن وقت كه شب نزدیك شد راه طلب تاریك شد من عاشق دیوانهام، از خویشتن بیگانهام |
او شمع و من پروانهام، دیوانهام، دیوانهام از عشق او سیرم كنید، دیوانهام، دیوانهام پا تا به سر، سر تا به پا دیوانهام، دیوانهام ن شام من این روز من دیوانهام، دیوانهام تا عاشقی آموختم، دیوانهام، دیوانهام عقل از تمنایش خجل، دیوانهام، دیوانهام تاریك و ره باریك شد، دیوانهام، دیوانهام او شمع و من پروانهام، دیوانهام، دیوانهام |
||||
بیژن ترقی (غزل) | |||||
دکلمه: روشنک | |||||
زیبد كه ز درگاهت نومید نگردد باز | آن كس كه به امیدی بر خاك درت افتد | ||||
عراقی (غزل) | |||||
گوینده: روشنک | |||||
این هم برگ سبزی بود تحفة درویش، علی نگهدار شما. | |||||