گلهای رنگارنگ ۵۳۷
دکلمه : آذر پژوهش | |||||
گوهر مخزن اسرار همان است كه بود از صبا پرس كه ما را همه شب تا دم صبح |
حُقّۀ مِهر بدان مُهر و نشان است كه بود بوی زلف تو همان مونس جان است كه بود |
||||
حافظ (غزل) | |||||
ترانه : الهه | |||||
چون ببیند روی تو فریاد من از سینه خیزد رو مكن بر آینه آه از دل آیینه خیزد گر كه به تو این درد و بلا شد قسمت ما وز عشق تو غم شد نصیبم ای مه اگر رفتی همه شب در بزم طرب با كس مگو دادی فریبم نوگلی با خونِ دل پرورده ای اما به دست دیگرانی من شدم مدهوش آن چشمان تو اما تو مست دیگرانی همچو مستانم ز خود نابسته ای زیبا شكستی یا ز من دیوانه تر یا مست مستی در چنین شب ها كه من می سوزم از داغ جدایی شمع بزم آرای شب های كه هستی چه سازم چه گویم به بلایی كه كرده مبتلایم چه كردم كه دردم به دوایی نكرده آشنایم حسرت خوردۀ آغوش توام غمم همین باد افسون گشته ی چشمان توام به داد من رس بی وفایی از تو كی باور شود گل چو باشد بی وفا پرپر شود چون ببیند روی تو فریاد من از سینه خیزد رو مكن بر آینه آه از دل آیینه خیزد گر كه به تو این درد و بلا شد قسمت ما وز عشق تو غم شد نصیبم ای مه اگر رفتی همه شب در بزم طرب با كس مگو دادی فریبم نوگلی با خون دل پرورده ای اما به دست دیگرانی من شدم مدهوش آن چشمان تو اما تو مست دیگرانی |
|||||
(بیژن ترقی) | |||||
دکلمه : آذر پژوهش | |||||
روزگار و هرچه در وی هست بس ناپایدار است | |||||
ای شب هجران تو پنداری برون از روزگاری | |||||
آفتابا از در میخانه مگذر كاین حریفان | |||||
یا بنوشندت كه جامی یا ببوسندت كه یاری | |||||
حافظ (غزل) | |||||
روزگاری كه رخت قبلۀ جان بود مرا یاد باد آن كه به خلوتگه وصلت شب و روز |
روی دل تافته از هر دو جهان بود مرا دل سرا پردۀ صد راز نهان بود مرا |
||||
محتشم کاشانی (غزل) | |||||
آواز : گلپایگانی | |||||
مستی و شور جنون از من دیوانه بپرس عقل از زمزۀ بی خبری بی خبرست تو چه دانی ز سرانجام من خانه خراب شمع را نیست به جز شعلۀ آتش به زبان |
گرمی باده از آن نرگس مستانه بپرس وصف این لذت جان بخش ز دیوانه بپرس سرگذشت دل ویرانه ز ویرانه بپرس سخن عشق ز خاكستر پروانه بپرس |
||||
بهادر یگانه (غزل) | |||||
دکلمه : آذر پژوهش | |||||
نسیم گلم آرمیدن ندانم به نوعی اسیرم كه گر بر تن من |
ز طرف چمن پا كشیدن ندانم قفس بال گردد پریدن ندانم |
||||
(خلقی) | |||||
ترانه : الهه | |||||
چون ببیند روی تو فریاد من از سینه خیزد رو مكن بر آینه آه از دل آیینه خیزد گر كه به تو این درد و بلا شد قسمت ما وز عشق تو غم شد نصیبم ای مه اگر رفتی همه شب در بزم طرب با كس مگو دادی فریبم نوگلی با خون دل پرورده ای اما به دست دیگرانی من شدم مدهوش آن چشمان تو اما تو مست دیگرانی همچو مستانم ز خود نابسته ای زیبا شكستی یا ز من دیوانه تر یا مست مستی در چنین شب ها كه من می سوزم از داغ جدایی شمع بزم آرای شب های كه هستی چه سازم چه گویم به بلایی كه كرده مبتلایم چه كردم كه دردم به دوایی نكرده آشنایم حسرت خورده آغوش تو ام غمم همین باد افسون گشته چشمان توام به داد من رس بی وفایی از تو كی باور شود گل چو باشد بی وفا پرپر شود |
|||||
(بیژن ترقی) | |||||
گوینده ناشناس مرد: | |||||
این بود گلهای رنگارنگ برنامه شماره ۵٣٧ | |||||